درباره من

عکس من
تهران, Iran
با سلام؛ این وبلاگ برای آرشیو نوشته هایم است. به عبارت یک بک آب به حساب می اید.بنا براین خیلی دیر به اینجا سر میزنم در صورت که با نویسنده کار ضروری دارید، لطفا" به این http://hydari44.blogfa.com/ وبلاگ بیاید و یابا این ایمیل تماس بگیرد hydarie@yahoo.comبا تشکر

۱۳۸۹ دی ۱۶, پنجشنبه

نیازمند کیست؟!

نیازمند کیست؟!
نگارش در تاريخ پنجشنبه 9 دی1389 توسط شیر محمد حیدری (میر افغان)
حدودآ سه ما قبل پسر بچه9 -10 ساله مهاجر هزاره همراه با خواهر کوچک ومادرش، هفته یکبار سری به محل کارم میزد واین حقیر مبلغ ناچیزی به آنها میدادم.(زیاد اهل کمک کردن نیستم)

این سه نفر وضعیتی ظاهری خوبی نداشتند.! بدن لاغر ونحیف وظاهر کاملا" غیر بهداشتی آنها هر آدمی را وادار به واکنش منفی میکرد. به همین علت هنگام مراجعه آنها عکس العمل همکارانم اصلا مناسب نبود(این را عرض کردم تا متوجه مطلب بشوید)

هفته ها این کار ادامه داشت تا اینکه به طور اتفاقی پدر خانواده را هم دیدم. متاسفانه وضعیت او از دیگران هم بد تر بود.

بعد از گذشت چند هفته آنها؛ هفته دوبار مراجعه میکردند وکمی بعد روز در میان مراجعه کردند. این کار شان مرا کمی به وسواس انداخت وشروع کردم به پرس وجو که اینها کی هستند وکجا زندگی میکنند.

پرس وجویم نتیجه خوبی نداشت وشایعات زیادی در باره شان شنیدم هیچ کس نمیدانست آنها کی هستند،کجا زندگی میکنند وشب را درکجا به صبح میرسانند. همه جا دیده میشدند ولی وهیچ کجا هم نبودند.

یکی از روزها به پسر بچه گفتم: شما به پدر ومادرت بگو که هفته یکبار بیشتر اینجا نیائید. واو گفت چشم.

گفتن این حرف به پسر بچه دوتا علت داشت. اول اینکه بضاعت مالی ودر آمد من به قدری نیست که بتوانم به چنین خانواده های روز درمیان کمک مالی بکنم. دوم اینکه ترسیدم این آمدن شان تبدیل به عادت بشود واگر روزی از روی مجبوریت همین مبلغ ناچیز را نتوانم به آنها بدهم چه اتفاقی خواهد افتاد؟!

بعد از آنروز دیگر آنها به محل کارم نیامدند وتقاضای کمک نکردند.!

اما من دلم تنگ شده ودوست دارم تا دوباره آن پسر بچه بیاید وهنگام رفتن بگوید:

خودا مشتریای توره زیاد کنه.

تا می آمدند متوجه نشدم! حالا که رفته اند احساس نیاز میکنم.

آنها از این شهر رفتند ومن مانده ام با یک احساس غیر قابل توصیف ویک سئوال که براستی نیاز چیست؟! و نیازمند کیست؟!

****

پ.ن: زندگی این خانواده مهاجر هزاره مثل معمای حل نشده برایم باقی مانده است.

بدن های لاغر ونحیف ظاهر کثیف ونامناسب وهوش بسیار بالا و طرزصحبت وآداب ومعاشرت قوی آنها نشان از چه داشت؟ براستی آنها کی بودند؟ روحیه پژمرده ، صحبت های با لکنت زبانی وادا اطوار هایی برای به رحم آرودن دل خلق الله که شاخصه چنین افرادی میباشد، هیچ کدام در آنها دیده نمیشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر