درباره من

عکس من
تهران, Iran
با سلام؛ این وبلاگ برای آرشیو نوشته هایم است. به عبارت یک بک آب به حساب می اید.بنا براین خیلی دیر به اینجا سر میزنم در صورت که با نویسنده کار ضروری دارید، لطفا" به این http://hydari44.blogfa.com/ وبلاگ بیاید و یابا این ایمیل تماس بگیرد hydarie@yahoo.comبا تشکر

۱۳۹۱ خرداد ۳, چهارشنبه

جوانان هزاره مقیم غرب ومشکل بنام ازدواج

جوانان هزاره مقیم غرب ومشکل بنام ازدواج

منبع جمهوری سکوت




اشاره:

عید قربان امسال، یکی از اقوام که مدت دوسال ونیم است مقیم یکی از کشور های غربی میباشد به ایران آمده بود. دردید وباز دید عید، ملاقات کوتاهی داشتیم که بی نهایت مسرور گشتم. متاسفانه جلسه رسمی بود وما نتواستیم بیشتر با هم حرف بزنیم اما من حدود یکسال قبل که در شبکه ای اجتماعی قیسبوک دست رسی داشتم مفصل با هم گپ زده بودیم ومن از محل زندگی و وضعیت او آگاهی کامل داشتم. در فرصت پیش آمده به درب منزا ایشان رفتم تا با او بیشتر صحبت کنم واز اوضاع واحوال محل سکونتش بیشتربدانم. درگفتگوی که با برادر او داشتم متوجه شدم او با پدر ومادرش برای خواستگاری به یکی استانهای ایران رفته واز قرار معلوم این دوست من از طریق اینتر نت با دختر مورد نظرش آشنا شده واین آشنای مدت ادامه داشته وسر انجام به ازدواج ختم شده است. لازم به ذکر است که تمام قرار مدار یک ازدواج، قبلا" از طریق ارتباط اینتر نتی بین این دو نفر فیصله یافته وبزرگان خانواده طبق سنت وبرای اجرای کردن این مراسم حضور داشته اند وتمام این واقعه ای تاریخی از مراسم خواستگاری تا عقد دائم، در کمتر از یک هفته انجام شده است.
بنده حقیر کلا" طرفدار ازدواج جوانان، حال چه حضوری وغیرحضوری ویا اینترنی و ... غیره هستم وبرای این زوج که سنت شکنی نموده وبرای اولین بار در بین اقوام ما به این صورت ازدواج نموده آرزوی خوشبختی وطول عمررا دارم. همین امرخیرمرا واداشت تا ضمن نشر این خبر، مختصری هم در این مورد بنویسم وبا دوستان وخوانندگان وبسایت جمهوری سکوت در میان بگذارم.
ازدواج اینترنتی وجامعه هزاره!
بدون شک در جامعه سنتی وبسته ما هزاره ها، ازدواج به صورت آشنایی اینترنتی یک موضوع کاملا" بیگانه ودور از ذهن میباشد وتوسط جامعه، چه نسل قدیم وچه جدید پزیرفتنی نیست ومتاسفانه نگاه مثبتی در این موردوجود ندارند وبعد از مطرح واجرا شدن موضوع که در بالا ذکر آن رفت مردم حرف حدیث های یادی گفتند وشنیدند که قابل تحریر نیست اما میشود نتیجه گرفت جامعه هزاره حالا حالا ها با ازدواج به اصطلاح اینترنی مشکل خواهند داشت. این قضیه را می توان دوگونه تحلیل کرد اول اینکه مردم هزاره با فضای اینترنت وکارکرد آن اشنای ندارند. دوم متاسفانه تبلیغات بسیارمنفی رسانه های ایران مخصوصا" تلویزیون ایران که به صورت بسیار منفی ویک جانبه در این مورد اطلاع رسانی میکندبا عث این ذهنیت منفی شده است. به هرحال هر عاملی که باشد فرقی نمیکند ونظر قاطبه مردم دراین مورد مهم منفی است.
جوانان هزاره ومهاجرت به غرب
طی چند سال گذشته ده ها هزار جوان هزاره راهی دیار غرب شده اند که اکثریت آنها از جنس مذکر،جوان وبدون خانواده وبه صورت مجردی دراروپا،کانادا واسترالیا زندگی میکنند وعده بسیار زیادی از آنها مقیم آنجا شده اند وبه اصطلاح شهروند کشور های غربی میباشند ومشغول کار وزندگی روزمره خود هستند. به طور طبیعی این افراد نیازمند ازدواج وتشکیل خانواده میباشند. در قدم اول نیازهای روحی روانی وعاطفی ودرمرحله بعد زاد ولد وتداوم نسل، باعث میشود که که این جوانان احساس کنند نیازمند ازدواج وتشکیل خانواده هستند. در دیار غربت وکشور های غربی، مورد مناسب برای ازدواج یک جوان هزاره مسلمان وشیعه موجود نیست وهرچقدر یک جوان هزاره مدرن وبه سبک غربی زندگی کنند، شاید در کوچه وخیابان واماکن عمومی بتواند به سبک وشیوه غربی زیست کنند ویا حداقل ادای غربی ها را در بیاورند واما زمانیکه مسئله ازدواج وتشکیل خانواده به میان بیاید دیگر آن سبک زندگی غربی اگر فراموش نشود، بدون شک کم رنگ ودر درجه چندوم قرار میگرد. این کار چند علت میتواند داشته باشد اولین چیزی که به ذهن یک جوان هزاره غرب نشین، هنگام ازدواج می آید سلامت روحی وجسمی طرف مقابل میباشد ودر مرحله بعد دین، مذهب، نژاد ونجابت همسر آینده است. یک جوان هزاره هرچقدر هم که غربی فکر کند و به طور کل به مذهب پشت کرده باشد، باز هم سنت،روش تربیت،پیشینه ای زندگی وذهن درونی او تمایل دارد تا یک دختر نجیب وپاک دامن وصد البته از چشم بادامی های هزارگی خود را، برای ادامه زندگی وتداوم نسل آینده انتخاب نموده ودر کنار او ادامه زندگی دهد،لذت ببرد واحساس آرامش کند، به همین علت جوانان مهاجر هزاره مقیم غرب، به محض اینکه جای پای مطمئین وکار مناسب پیدا میکنند اولین اقدام واولین پس انداز که با رنج وزحمت خود به دست آورده است را برای امر مقدس ازدواج وتشکیل خانواده هزینه میکنند تا هم غم غربت ورنج دوری از وطن کاسته شود وهم سنت الهی به جا آورده شود وهم باعث تداوم نسل جدید هزاره در غرب گردد.
جوانان هزاره مقیم غرب ومشکلات ازدواج
هم اکنون هزاران جوان مهاجر هزاره مقیم غرب هستند که بیشتر آنها تکلیف شان روشن شده است وتبدیل به یکی شهروندان محل سکونت خود میباشند ویا در شرف گرفتن مدارک شهروندی هستند. ما که در ایران هستیم، بیشتر اوقات در مراسم عروسی دعوت میشویم که طرف ذکور آن مقیم یکی از کشور های غربی است که اقدام به ازدواج با یک دختر هزارگی مقیم ایران نموده است. جوانانی از این دست بسیار هستند که در ایران، افغانستان ویا پاکستان اقدام به ازدواج نموده اند که تمام این قیبل ازدواج ها توسط بزرگان خانواده انجام شده وباعث وبانی چنین ازدواجی در واقع خانواده های داماد وعروس بوده وخود جوان مهاجرمقیم غرب، کمتر در جنین ازدواجی نقش داشته وفقط در زمان اجرای مراسم عروسی با مهلت یک ماهه حضور داشته است. جالب است بدانید که بیشتر این وصلت ها ازروی آشنایی قبلی بین خانواده دوطرف ویا به صورت فامیلی بوده که نیاز مند تحقیقات در مورد عروس وداماد به سهولت فراهم بوده وتوسط بزرگان خانواده انجام شده است وبه ندرت مشاهده شده است که چنین وصلتی بین دو خانواده غربیه انجام شده باشد.

در اینجا سئوالی که باید پاسخ داده شود این است که آیا تمام جوانان هزاره مشتاق ازدواج مقیم غرب، این فرصت وامکان دارد تا خود در ایران، افغانستان ویا پاکستان حضور یافته، دختر مورد علاقه خود را پیداکند وبه خواستگاری او برود وسر انجام این خوستگاری به ازدواج ختم شود؟ بدون شک پاسخ منفی است. زیرا بیشتر اوقات دیدیم وشنیدیم که جوانی از یکی از کشور های غربی به ایران،افغانستان ویا پاکستان برای قصد ونیت ازدواج امده وتمامی فرصتی که دارد ۳۰ تا۴۵ روز میباشد واین فرصت برای یافتن خانواده مناسب ودر مرحله بعد دختر مناسب ومراحل بعد تر فرستادن مامور برای جواب مثبت خانواده دختر مورد نظر وسر انجام مراسم کشنده وطولانی خواستگاری ودر نهایت راضی کردن خود دختر، اصلا" فرصتی کافی نیست ودر چند موردچنین مراسمی که خود شخصا" حضور داشته ام به علت اینکه داماد فرصتی کافی برای ماندن نداشته است این وصلت سر نگرفته وبه زمان دیگری موکول شده است زمانیکه هر گز فرا نرسیده وسر انجام آن دختر با شخص دیگری ازدواج کرده است. در چنین وضعیتی اگر بخت یار داماد غرب نشین باشد وهمه چیز فراهم شود تازه میرسیم به مشکل اصلی که سکونت در غرب ومسئله بنام دین ومذهب است که اکثر خانواده های هزاره، به محض شنیدن غرب وزندگی در انجا تازه رگ غیرت دینی ومذهبی شان بیدار شده ومانع از بی دینی ولا مذهبی دختراشان میشوند..
گفتنی در این مورد زیاد است برای اینکه بحث طولانی وخسته کننده نشود، مطلبم را با یک سئوال به پایان میبرم واز تمامی خوانندگان وبسایت وزین جمهوری سکوت تقاضا میکنم در این مورد فکر کنند ونظرات وتجربیات وراه حل های خود را بنویسند. مطلب بالا صرفا" جهت یاد آوری تحریر شده تا شاید تلنگری باشد برای ذهن های خفته. متاسفانه وضعیتی جوانان مهاجر هزاره در غرب اصلا" تعریفی ندارد واگر وضعیت به این صورت(تجرد زیستن) ادامه یابد، در آینده نه چندان دور آسب های جبران ناپزیری بر پیکره جماعت مهاجر مقیم غرب وارد خواهد شد که کمترین انها افسردگی، سرخوردگی اجتماعی، انواع امراض روحی وروانی ودر نهایت توقف نسل جدید هزاره ها در غرب خواهد بود.

آیا آشنایی اینترنی برای ازدواج بین یک جوان مهاجر هزاره ای غرب نشین با دختران هزاره ای شرق نشین مفید خواهد بود وسر انجام به ازدواج ختم خواهد؟

نظر شما چیست؟



*****************
نظرات ارسالی از سوی خوانندگان وب سایت جمهوری سکوت.

omid heidari ۱۳۹۰ يکشنبه ۱۱ جدی



salam bar hamege bebakhshed nazarate hamegeton ghabele ehteram haste wali nazar e man ine ke ezdewag yak amre kheyli mohem de zendege haste wa nabayad khyli sathe gerayane behesh nega konem hala yeke az facebook yeke az ....har kase yaz yak rahe be farde morede nazaresh merese chon har kasr arizohaye motefawete dare ba hadafaye motefawet chon adama motefawetand .har kar harja hast fatrghe nandare bastege be khodesh dare masalan mad dar iran hastam dokhtare bad ham hast khob ham hast hame ja hamentoriye pas kolli negare wa natejegere nakoned .ba tashakor az dostan aziz mowafagh bashed

تاج محمد كمالي ۱۳۹۰ پنج شنبه ۲۴ قوس
سلام به برادر خوبم اقاي حيدري

افرين به شما به موضوعات خوبي اشاره دارين

خوش شدم از خواندن نوشته هاي شما

موفق و پيروز باشين

راستي به وبلاگ تازه تاسيس ما هم يه سري بزنيد خوشحال ميشم

عبدالله غفاری ۱۳۹۰ چهارشنبه ۹ قوس
سلام دوست عزیز مطلب خوبی نوشتی مشکل ازدواج واقعا نه تنها دامن گیر جوانان هزاره غرب نشین است بلکه گریبانگیر شرق نشینان هم هست چرا؟

چون جوان هزاره نه مستقیما می تواند زوج مورد نظرش را بیابد چون تجربه های تلخ نشان داده که این نوع همسگزینی به خاطر عدم شناخت صحیح و ظاهر سازی که طرفین می کنند عاقبت خوشی ندارد و از سوی دیگ خانواده ها هم نقش خوبی در انتخاب همسر برای فرزندانشان ایفا نمی توانند چون خواسته ها و دنیای او را به خوبی نمی شناسند

این مشکل یک مشکل عمیق است که باید اهل فکر ما عمیقا به فکرش باشند

مستمند ۱۳۹۰ چهارشنبه ۹ قوس
سلام به اقای حیدری سوژه ای خوب را شکار کردی موفق باشی

فکرکنم که همون طوری که اشاره نمودی ازدواج در قدم اول باید از نظر روحی وروانی یک زوج را رازی بسازد. سانیا صداقت شرط اول زندگی است که از این لحاظ معمولا دختر ها در این قسمت عجول هستند چرا چون زمان عمر مفید دخترا در مرحله انتخواب کم هست و قدرت انتخواب شان تحت تاثر احساسات شان است و از طرفی رضایت والدین شرط اصلی برنامه هست پس بنا بر این با افکار صادقانه که دارند زود حل میشند و در مسیر های مثبت راه میوفتند بله را میگن بعد شروع می کنند از شخصیت های داماد فاکتور کردن و بعداز مدتها زمان تازه همسر شان را میشناسند

پسر ها بر خلاف آنها قدرت تصمیم گیری شان بالاتر هست .به نظر من دانسته حرکت کردن و چگونگی شخصیت مهم است چه دوختر چه پسر و این دانستنی ها محصول رفت آمد و زمان مناسب است و والدین هم سعی کنند فرزندان شانر در یک عمل انجام شده قرار ندهند بعضی از دختر ها تا می فهمند خواستگار خارجی دارد به وجد میایند تمام شرط شروط را می پزیرند اینطوری هم درست نیست و بعضی آقا داماد ها به خاطر که در خارج زندگی می کنندو یک کمی وضعیت اقتصادی شان خوبست می آیند در ایران مصارف های هنگفتی را بر پا می کنند که این هم تاثر بدی روی فرهنگ جامعه ما می گزارد.

jaghuri ۱۳۹۰ سه شنبه ۸ قوس
اقای میر افغان دیروز و شیر محمد حیدری امروز سلام . هزاره های کشور های ارو پایی خیلی با احساس تر از هزار های دو ملیونی ایران است . بخدا این قدر که هزاره های ارو پا احساس هزاره بودن شان را دارد که که شما نداشته باشید .هزار های ایران اگر کمی چهره شان با ایرانی بخورد از اهزاره بودن خود منکر است و هزاره ای ایران برای شهدای بخون خفته کو یطه کدام تظاهرات کرد بلکه نه . اما شما بدانید که هزاره های ارو پا در مسایل ازدواج شان هم محکم تر از شماست . بعض کس اگر کدام فلی را مرتکب شده بیانگر این نیست که همه این طوری باشد . نه عزیزم مردم ما در اروپا تا اکنون هم نان را نون و جان را جون نمگوید .بلکه بالای زبان مادری شان تاکید دارد .

ناصری مالستانی ۱۳۹۰ سه شنبه ۸ قوس
محترم پزمان
متاسفانه فی صدی زیادی از مردم مثل شما فکر نمیکنند. و ظرفیت تصور همچه مرحله راندارند که انسان فقط بخاطر انسان بودنش محترم است نه بخاطر که مسلمان یا مسیحی یا بودایی هستند.

پژمان ۱۳۹۰ دوشنبه ۷ قوس
این نوشته بسیار تحجر گرایانه و دین زده بود. از نظر من ازدواج مسلمان و غیر مسلمان ، غربی و شرقی و هزاره و غیر هزاره ندارد. دو بشر وقتی به تفاهم برسد ازدواج می کنند. هیچ لازم نیست که در این مورد نگران باشیم و یا تبصره های سلیقه ی کنیم.

علی ۱۳۹۰ دوشنبه ۷ قوس
دیامانت عزیز خدا نکند که ما به کسی توهین کنیم این های کیگفتیم به چیزی که دوست داری قسم که حقیقت است..

امید ۱۳۹۰ يکشنبه ۶ قوس
دوستان عزیز ، توهین به هرکسی که باشد ، خوب نیست . امروز با پیشرفت تکنالوژی وسایل ارتباطی زیاد هست که شیوه استفاده از آن به اشخاص و افراد تعلق دارد. در مورد اینکه ازدواج جوانان غربی با شرقی از طریق آشنایی انترنیتی همچنان به نظر شخصی خودم کدام مشکلی ندارد ولی این نیز بستگی به طرفین دارد که در ارتباطات انترنیتی شان تا چه حد از واقعیت های که در زندگی شان دارا هستند ، صحبت کرده و تا چه حد صداقت به خرج میدهند. البته بدون شک در جوامع سنتی مثل جامعه ما در ابتدا مشکل ساز هست ، چرا که اکثریت مردم ما از انترنت و کامپیوتر سر در نمی آورند و معمولا برای شان منفی جلوه خواهد کرد. ولی در جهان دیگر کاملا مثبت پنداشته میشود و هیچ مشکلی ندارد. ما شاهد خیلی ازدواج ها ناموفق که از طریق سنتی آن صورت گرفته ( اتفاق فاملین داماد و عروس که حتی در یک قریه بوده) نیز شاهد هستیم و نمیتوان که نادیده گرفت ، البته در آنجا که ارتباطات مستقیم بوده و هیچ انترنیت و تکنالوژی مدرن هم بکار نرفته ولی نا موفق بوده چرا که شاید طرفین از ابتدا با این ازدواج رضایت نداشته اند و یا هم بدون شناخت کامل یکدیگر و بدون تفاهم نظریات و مفکوره های یکدیگر در مورد زندگی آینده شان ، و ده ها علل و عوامل دیگر ، نا موفق تمام شده است. بهر صورت مخالفش نیستم ، و خوب است که کم کم از سنت های خرافاتی که سالها است دامنه جامعه مارا در خود گرفته است ، فاصله گرفته و تجدید گردد. برای همگی موفقیت آرزو دارم.

diamond ۱۳۹۰ يکشنبه ۶ قوس
سلام خدمت همه دوستان و مخاطبین جمهوری سکوت. همه دوستان که لطف کردند در این جا یا تجربه شخصی خودشان را گفتند یا اینکه یکی از دوستان و آشنای شان هم چنین مشکلی را داشته. ولی خدایی این هم خیلی بی انصافی هست که می گوید همه دختران ایران بی وفا و یا ....... است. تعدای زیادی از جوانان که در غرب زندگی می کنند زمان خیلی زیادی نیست که از ایران یا افعانستان خارج شده این جوانان خودشان هم در ایران بوده است و از تمام شاخ و برگ های وضعیت ایران خبر داره. حالا برمی گرده از ایران زن میگیره یا افغانستان . جان هرکسی دوست دارید این جوری به دختران جوان ایران توهین نکنید

zaker hossein ۱۳۹۰ يکشنبه ۶ قوس

salam dustan bande wagheaan az ashenayee bainternet kamelan mowafegh hastam

محمد ۱۳۹۰ شنبه ۵ قوس
چیزی که قبل از ازدواج باید در باره اش فکر کرد دارای ویا سر مایه انسان است و جوانان که از طریق فیس بوک ویا ناشناخته همسر انتخاب می کند از روی عشق نیست برای رسیدن در کشور های غربی خود را مانند حور ویا فرشته می سازد بعد از 6 ماه در اینجا دانستن قانون میشود عقرب بالای ابرو و وقتی که کار به جودای کشید نیسف اموال را هم مالک میشود این قانون جهان غرب است.خیلی ساده میشه پیش گیری کرد .فقد وقتی که نکاه خط مینویسد یاد اور شود که هر کی تا این تاریخ هرچی دارای دارد در سورد جدایی همسر حق ندارد همان تور که مهریه درج میشود. از این سرما یه باد اورده خیلی ها مالک شده.

عليجان ۱۳۹۰ شنبه ۵ قوس
دوستان نويسنده اين مطلب يك سيد است.كه از بيكاري،كينه وحسادت نسبت به مردم هرازه، هر ازگاهي دست به نقد هزاره ها ميزنه.
دوست گرامي شما برو مشكل ازدواج دختر هاي سد را حل كن نه اين كه ذهن مردم را به سوي ديگه ببري

وحید نیک آیین(کابل) ۱۳۹۰ شنبه ۵ قوس

به نظر بنده شناختن انسان مستقیم خیلی مشکل است چه برسد از طریق انترنیت و یا تیلفون!

من فکر می کنم وقتی انسان تصمیم می گیرد با کسی ازدواج نماید باید حد اقل یکسال با او و خانواده اش یکسال ارتباط مستقیم داشته باشد, من خودم یک پسر جوان هستم که تا هنوز ازدواج نکرده ام اما باید فراموش نکنیم که همه بچه ها هم شایسته ازدواج نیست که یک دختر حفیفه با او به زندگی آغاز نماید. چرا همیشه ناخن انتقاد ما به سوی دختران دراز است کمی به سوی اعمال خود ما نظر اندازی داشته باشیم!

دیگرش را من نمیدانم که آیا ازدواج کردن با یک دختر و یا پسر غربی خوب است و یا بد, مگر من باید به مزاح به این چشم بادامی های بی انصاف غرب بگویم که بنده تحصیلات عالی دارم, و از لحاظ ظیفوی هم نسبتا مقام نستبا خوبی دارم , مگر دوبار من دختران زیبایی چشم بادامی خودمان را انتخاب کرده ام , آخر یک پسر شاید خوب , شاید هم بی بندوبار غربی از پیش چشم ام چنان ربوده که تا هنوز نفهمیده ام کجا شده!!!!!!!!

من به دانشجویان و دانشمندان هزاره ی که در غرب زندگی می کنند ارادت و احترام دارم, مگر از فامیل های افغانی ما هم خواهش می کنم برعلاوه اینکه طرفدار ازدواج انترنیت نیستم , در تشخیص داماد و عروس خانم های غربی تان هم کمی احتیاط کنید, زیر هر جامعه هم خوب دارد و هم بد, من نمونه هایش را می شناسم کسانی را که در غرب ازدواج کرده بعد از مدتی پشیمان شده و برخی هم رازی اند. واقعا بعد ازدواج همان طوری که فکر می کردند خوشبخت شده اند (تشکر)

milan ۱۳۹۰ شنبه ۵ قوس

دوستان چرا در مورد دختران هزاره مقیم ایران قضاوت احساسی میکنید؟

چرا به دختران مردم تهمت می زنید؟

اگر یک عده دختر که در ایران زندگی کردند و الان در کابل فاسد هستند این را باید به پای تمام دختران هزاره یا افغان بزرگ شده ایران نوشت و گفت همه شان اینطور هستند؟

متاسفم واقعا من حیران هستم چطور شما به یک عده انسان که نه میشناسین و نه انها را دیدین تهمت میزنین؟

دوستان و قوما بیایید برای یکبار فقط یکبار تعصبات بیهوده را به دور بیاندازیم..که راه پیشرفت در این است

ناصری مالستانی ۱۳۹۰ شنبه ۵ قوس
درشرایط که ما زندگی میکنیم آشنایی از طریق فامیل و آشنا مهم است و بعد هم انترنیت علاوه ای آن ولی انترنیت به نفسه نمی تواند یک وسیله ای دوست یابی درست برای جوانان باشد. جرم و جنایت های که در پشت انترنیت خوابیده است خارج از تصور مردمی است که در افغانستان زندگی میکنند.از طریق انترنیت سالانه میلیون ها دالر دزدی میشود که حتی در کشورهای پیشرفته ای غربی جلوگیری آن دربعضی مورد ناممکن است. افغانهافکر نمیکنم که این کار را بکنند ولی خیلی خارجی ها دخترهای زیبا و قشنگ را از طریق انترنیت شکار میکنند. خیلی مورد دخترهارا از طریق ویزایی کار یا ویزای تحصیلی بخارج می آورند که مثلا در مغازه یا رستورانت کارکنندیا مثلا در فلان دانشگاه درس بخوانند ولی وقت که رسیدند مدارک شان را گرفته و هرکاری که خواستند در حق شان میکنند. و حالا که در افغانستان انترنیت برای بعضی ها قابل دسترسی است دخترهای افغانی هم ازاین بلا درامان نخواهند ماند.

هرکسی اگر همچه فرصت برایشان میسر است درهرکشورجهان یکی نه یکی هست. به دوست و آشنایی که دارید تماس بگیرید و فقط برای اینکه مطمین شوید که داستان درست است یا صحنه سازی شده است.
بامیانی ۱۳۹۰ شنبه ۵ قوس

آقای علی آقای مهرین و خانم بتول خود شان در مصاحبه با بی بی سی فارسی گفته است و شما میتوانید اینجا بشنوید

http://www.youtube.com/watch?v=kp1NlCmJT90

علی ۱۳۹۰ جمعه ۴ قوس
خدمت بامیانی عزیز عرض شود

که بدون اطلاع مطلبی را به کسی نسبت ندهد.
بر اساس شناخت و اشنایی که من با اقای مهرائین و بتول محمدی دارم این است که به هیچ صورت اشنایی انها از طریق انترنت نبوده است و بلکه اشنایی انها به واسطه یکی از دوستان خانم محمدی بوده است. و اینکه انهارا زوج خوشبخت بنامیم هم چیزی است که باید خود انها بگوید. کسی از درون زندگی کسی خبر ندارد.

موفق باشید

فروزان ۱۳۹۰ جمعه ۴ قوس
یک مشکل عمده ای که مهاجرین هزاره در کشورهای خارج تجربه میکند جذب نشدن در جامعه ای میزبان است. دلیلش هم نداشتن تحصیلات کافی است. مخصوصا کسانیکه بالای سن 30 سالگی در خارج میرسند باتحصیلات عالی هم هرگز نمی تواند یک غربی مطلق شود از همین خاطر است که به هر نحو ممکن بر میگردد تا از وطن ازدواج کند. و کسانیکه در سن پایین تر از 15 سال در غرب میرسد خیلی راحت تر در کشور میزبان خو میگیرد. خیلی های ازاین طبقه ای سنی ضرورت درد سر را نمی بیند که افغانستان یا ایران و پاکستان برای ازدواج برود.

درقسمت ازدواج مشکل اکثریت این است که دخترهادرخیلی موارد استقلال فکری در انتخاب شوهرندارند اول بخاطر زندگی سنتی در خوانواده و دوم بخاطر نداشتن معلومات کافی از خارج و سوم هم شرایط سخت زندگی در افغانستان و پاکستان و ایران همه ای اینها در انتخاب همسر خارجی دخالت دارد.

خواستهای خارج از چوکات و روش خواستگاری حاکم در افغانستان به نیش خیلی از جوانهای خارجی خار میزند. من بعد از سالهای طولانی که در خارج ماندم و نتوانستم دروطن برگردم. سالها گذشته این فرصت برایم میسرشد و رفتم به وطن.
یکی از فامیلهای دور برایم یکی را معرفی کرد و قرار شد برویم دیدار دختر خانم. در مدت دو هفته بیش از 5 بار خانه دختر خانم رفتیم ولی موفق به دیدار وی نشدیم. مامایش که فعلا رتبه جنرالی در افغانستان دارد در این رابطه خانه ما آمده بود. ازخانه برایم تماس گرفتند که زود بیا از بازار که جنرال صاحب آمده بایک هیاهوی و طمطراق. گفتم آمده که آمده درخانه بنشیند من تا نیم ساعت دیگر میایم. وقتکه من خانه آمدم تقریبا همه اعضای فامیل را جنرال صاحب قانع کرده بود همه چیز را که وی لیست درست کرده از قبیل طلا گله مصرف طوی در فلان هوتل و سال یک بار باید دختر به افغانستان به دیدار فامیل خود بیاید بعد از اینکه خارج رفت و از همه چتی و حرف مفت اینکه داماد امضا کند درپایین این لیست که همه این مصارف را پرداخت نموده و با دخترحتما ازدواج میکند. آن وقت است که زمینه ای دیدار دختر برای داماد فراهم خواهد شد.

وقتکه این وضعیت را دیدم به خدا شاخ درآوردم گرچند لازم بود به شخصیت جنرال صاحب توهیم کنم ولی عکس العملی از خود نشان ندادم گفتم حرفی خوبی است ولی برای ما فرصت بدهید تا فکر کنیم.

مشکل اینجااست که در اکثری مورد کسی فکر نمیکند که این دو نفر از نگاه روحی و فکری و غیره باهم اصلا همخوانی دارد یانه. دختر به فکر خارج رفتن و بقیه فامیل به فکر پول گرفتن . بعد از ازدواج زندگی شان چه میشود به مرگ خر. مخصوصا اکثری دخترها که دسترسی به تحصیلات نداشته زبان کشور غربی را هم بلد نیست که صحبت کند. بچه جان میماند بادختر خانم که بیشتر به آدم معلول شباهت دارد تا یک همکاری زندگی. بچه جان مثل خر بار بکشد تا مصارف زندگی روز مره تهیه کرده در اختیار دخترخانم قرار دهد. تمام کاربرد که دخترخانم دارد غذا بپذد آنهم اگر بلد باشد و کارمهم تر از آن مساله زناشویی است. دختر خانم دلش خواست به همان هم رسیدگی نمیکند بچه خان هیج غلطی هم کرده نمیتواند. موارد های را دیدیم که دختر خانم به پولیس زنگ زده و بچه خان بسیار برای مسایل ساده روانه زندان شده است.
تعجب اینجا است که دخترخانم هزینه ای یک هفته را در جیب ندارد که برایش غذابخرد چه رسد به کرایه خانه که دراول هرماه پرداخت شود.

حوتقولی ۱۳۹۰ جمعه ۴ قوس

تشکر از نویسنده گرامی که به یک معضل اساسی جوانان ما پرداخته اند.

راستی اگر امکان دارد جوانان افغانستان در اروپا یک اعتراض منسجم و گسترده نسبت به تبعیضهای قومی و فساد اداری کشور، در زمان برگزاری کنفرانس دوم بن بنمایند.

یک اعتراضیه از سوی تاجیکان در این آدرس نیز آمده است که خواندنش خالی از لطف نیست و حتما سری بزنید:


http://www.kokchapress.net/index.php?option=com_content&view=article&id=378:1390-08-28-12-02-14&catid=50:1390-03-29-07-11-56&Itemid=29

فواد ۱۳۹۰ جمعه ۴ قوس
با سلام
من هم با آقای علی موافق هستم ، دختر های که در افغانستان بزرگ میشود دختر های بسیار خوب و وفادار است و دختر های که در ایران بزرگ میشود واقعا که خیلی بی معرفت است، و نمونه اینها را ما در کوچه پس کوچه کابل میبنیم، دختر های خیلی فرصتطلب است، بخاطر پول و خارج با هر که، که باشد کنار میاید از جمله یکی از همین هنرمندان ما و شما بود مدت است که احوال اش گوم است، این دختر خانم از صنف ۹ مکتب تا سال اول دانشگاه با تاجیک ها سروکار داشت، موتر پنجشیره میامید دختر خانم را بالا میکرد میبورد نمیدانم که چه میشد خلاصه این یکی از نومنه هایش بود که خدمت شما عرض کردم. بچه های که در غرب زندگی میکند پشنهاد میکنم که فقط و فقط با دختر های که در افغاسنتان بزرگ شده ازدواج کند در غیر ان دچار مشکل میشود.

علی ۱۳۹۰ جمعه ۴ قوس
دختر خانم های هزاره که در ایران بزرگ شده اصلن اهل زندگی نیست در قدم اول تلاش میکند که روابت پسر را با خوانواده اش قد نماید وبعد هم باید کاری کنی که فامیلش را باید به غرب برسانی دیگر اماری بالای تلاق که در ایران هست هم تئصیر منفی گزاشته اصلا به نظر بنده زن گرفتن از ایران مسل این میماند که کسی برواد مرض عصاب برای خود بخرد. بنده در یکی از کشور های غربی مددت 14 سال است که زندگی میکنم در حدودی بالای 100 نفر را می شناسم که از ایران ازدواج یک تعداد میشه گفت 15 فیصد از هم بعد از مدت کوتاهی جدا شده وبقیه همه دوچار مشکیل است. وخیلی اسان است گفتن که اگر دوست نداری جدا میشیم برایشان. کسی که از افغانستان ازدواج کند مسل این است که تکیگاهش کوه است.چیزی استکه پیش رو میبنم. وقتی وارد بازار کار شود میکه چون ما مسلمانیم در اسلام نفقه زن بالای مرد است تو حق نداری از من بپورسی که پولمرا چیکار میکنم.مال من مال من .مال تو مال منو تو وبابایم.

بامياني ۱۳۹۰ جمعه ۴ قوس
مهدي مهراين و بتول محمدي هر دو از تريق انترنت با هم معريفي شدن و با هم ازدواج كردن و حالا يكي از موفق ترين زوج هاي مردم ما به حساب ميرود. بايد يك سايت hazaramatch.com درست شود و بچه ها و دختر هاي قوم بايد از اين تريق با هم اشنا شود

وسلام

jamilah ۱۳۹۰ جمعه ۴ قوس

ندانستم که مشکل دراین کار چی است ، خوب کردند از وسعت تکنالوژی حد اکثر اسفاده را کردند

برای آن های که این قسم ازدواج را به ثمر رسانده اند آرزوی زندگی خوش دارم

بیگانه ۱۳۹۰ جمعه ۴ قوس
یکبار دوباره این پرگراف آخری خود را مرور کنید لطفا؟ چطور به این نتیجه رسیدید؟ یعنی چه این همه پیش دواری بی اعتبار؟ اصلا این حرفهایی را که نوشتید بنا به کدام دریافتهایی هست؟ ببخشید قصد توهین یا تندگویی ندارم اما فکر میکنم در نوشته تان خیلی اغراق کرده اید.

امید (امریکا) ۱۳۹۰ جمعه ۴ قوس
با سلام
به نظر من اگر یک شبکه اینترتی برای آشنا ساختن بچه های هزاره که در غرب هستند و دختران جوان هزاره که در افغانستان، پاکستان و ایران زندگی می کنند و قصد ازدواج دارند، جور شود مفید خواهد بود.

رامین ۱۳۹۰ جمعه ۴ قوس

این یک مساله واقعیت است که بشتر کسانیکه در غرب زندگی میکند از فرهنگ غربی متنفر است. وبه نوعی دوست دارد با فرهنگ اسلامی زندگی کند.
دو سه تا از فامیل های من هم که در غرب زندگی میکرد از ایران و کابل زن انتخاب کرد و بعد از شش ماه زنش را به کشور محل اقامتش بردند.

لعلی وطندوست ۱۳۹۰ جمعه ۴ قوس
به نظر من آشنای از طریق انترنت که منجر به ازودواج گردد یک آشنای مجازی است نه حقیقی و باید از انترنت زمان کارگرفته شود که آشنای نسبی و مقدماتی بین طرفین موجود باشد و جهت هماهنگی بیشتر و توافق نهای امر ازدواح از انترنت به عنوان یک وسیله استفاده نماید قسم که آقای حیدری یاد آور شده یکی از مشکلات جوانان غرب نشین نداشتن وقت کافی است که میتواند این مشکل خویش را از طریق انترنت حل نماید .

maryam ۱۳۹۰ جمعه ۴ قوس



ba salam ba shomo dost aziz sher mohammad haydari . ma maryam hakimi va sakin yaki az shahr haye australia . wala az nazare ma ke khodam ham chinin vaziyat ra darom va dor az family separi mikonam .be nazar az ma ashnaee da internet khob aga vaghean ba niyat ashnaee ezdivaj va mosbat basha khily ham khoba , chon ba gofta khod shom ke zikr kadin baray e ke ma bekhayem az nazdik ashna shavim va ya beshnasim time faraham khad nashod .

so e ham mitana yaki az rah haye baraye ashnaee balde ezdivaj basha.



vali bazam lazim be zikr asta ke aga tarafain vaghean qasd be ezdivaj daran , vagar na kho aga balde vaght der kadan ya khosh gozarani basha ya ........khokamilan movafeq nistam.





ba tashakor .....

یک دوست ۱۳۹۰ جمعه ۴ قوس
سلامی بر شما حیدری عزیز،
شما در غرب زندگی نکرده اید و تصور شما از جوانان افغان یا هزاره در غرب خیلی واقعی نیست، آن گونه که گفته می شود بیشترینه نه مدرن شده اند و نه به سبک زندگی غربیانه آن گونه که در فیلم ها می بینید خو گرفته اند. و اگر با جامعه غربی به گونه کامل همخوان می شدند دلیلی نداشت که در پی همسر آینده به افغانستان و ایران بیایند. بیشتر افغان ها در غرب حتی نسبت به همتایان شان در ایران و افغانستان سنتی تر و گاهی مذهبی تر اند و از سبک زندگی غربی هراسان! گرچه ممکن است الگل بنوشند و شبها به کلب بروند و ... اما تصورش را هم نمی کنند که خانم شان همین کارها را بکند.
اما دخترانی که در افغانستان و ایران شوق و رویای زندگی در غرب را دارند، بیشتر استعداد جذب شدن در زندگی غربی را دارند، اگر مشکل زبان انگلیسی را هر چه زودتر حل بتوانند و حتی پیش از آن، بسیاری را می شناسم که تا رسیدن به غرب یک شبه می خواهند از هر چه آزادی در غرب است سیراب شوند و این تشنگی در بسیاری موارد به از هم پاشیدگی خانواده ها انجامیده است.
دختری که هوای آزادی در سر دارد، وقتی در غرب شوهرش از وی نوعی فرمان بری شرقی و اسلامی و افغانی را می خواهد در خیلی از موارد تحمل نمی کند و در اینجا قانون و پلیس چنان یک سره از زنان حمایت می کنند که کافی است زنی به پلیس زنگ بزند و بگوید شوهرش او را به زور بوسیده است و ... نتیجه زندان و مجازات تجاوز و ...
همه ی سخن من اما بد و خوب گفتن زنان هواخواه محیط آزاد غربی و مردانی که پای در غرب و در سر هنوز هوای سنت ها را دارند، نیست. فقط موضوع این است که چگونه می توان زندگی متناسب و خوشبخت خانوادگی در غرب داشت؟ این پرسش خیلی خیلی دشواری است ودشوارترین مساله جامعه مسملمان در غرب (البته رفتار با دختران بالغ شده در غرب صد بار مشکل تر است و قصه یی علی حده)
به فکر من، باید از باورهای خرافی خود را خلاص کنیم، یکی از این باورها حجاب است، حجاب یک موضوع تاریخی است، اجتماعی و فرهنگی است و زنان بدون حجاب را نمی توان بد دانست یا در پاکدامنی کمتر از با حجابان ارزیابی کرد. اما پوشیدن لباس باید بر اساس آزادی و نوعی توافق همدیگر باشد وگرنه مشکل ساز می شود.
ازدواج در غرب برای زن یک اجبار اجتماعی نیست، و زنان برای ادامه زندگی چه کار کنند یا نکنند می توانند مستقلانه زندگی کنند و راحت هم باشند بنابراین زندگی باید بر مبناهای دوستانه و عاشقانه بنا گردد و این تغییر برای مرد شرقی دشوار است اما شدنی است آخر.
خیلی از جنبه های زندگی غربی مانند نوشیدن الکل، رقص، شنا، نایت کلب و ... هنوز برای دختر و زن افغان گناه شمرده می شود، اما به گمان من اگر زنی و مردی باهم این کارها را بکنند، کدام گپ مهمی نیست و آرام آرام عادی می شود.
نتیجه این که در غرب بخواهیم یا نخواهیم زندگی به سمتی در جریان است که هر کس چه زن یا مرد مانند یک انسان آزاد و مستقل است و بنا بر عشق و دوستی زندگی می کنند و به هم از نظر عاطفی و جنسی وفادار اند و این مبنایی خوب است و اگر نباشد چه ضرورتی دارد که به اجبار زنی و مردی همدیگر را تحمل کنند. ...

و نکته آخر و پاسخ شما:

آشنایی اینترنتی هم نوعی از آشنایی است گرچه کافی نیست برای شناختن کامل و این روند که با فیس بوک و چت هر روز بیشتر می شود، فضای جدیدی ایجاد کرده است که بهتر خانواده ها کمی در مورد آن بیتشر بدانند و باور کنند که هر عصر شیوه زندگی خود را دارد . ...

q-n noyan ۱۳۹۰ جمعه ۴ قوس


wallah farq mekona adam dar kul gufta na metana.adam ta adam wa sharayeet ta sharayeet ra farq mekona.albata ager darsadi bgoom shyat 50% ba izduaj khutum shuna wa 50% bedoni kudam chiz.

رضا کاتب ۱۳۹۰ جمعه ۴ قوس

من بیش از صدنمونه موفق این گونه ازدواج را در میان مردم شاهد بوده ام. اکثر دوستان خوبم چه در میان هزاره های اسماعیلی، جعفری و حنفی با این شیوه ازدواج کردند. راه بسیار خوب برای مهاجرت قانونی بخش از مردم ما در کشور های پیشرفته به حساب میرود.

احتمالا تعداد کثیر از ازدواج فوق در گام نخست مبنای انترنتی نداشته اما انترنت فرصت خوبی برای شناخت زوج های آینده ی مردم ما به حساب میرود. در ضمن ما به نیروی تحصیل کرده وآگاه ضرورت داریم. تجربه زندگی درایران و پاکستان با توجه به تاریخ حضور مان در این کشور ها، برای مردم ما خیلی زیان بار بوده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر