امروز سه شنبه آخر سال، یعنی شب جهار شنبه سوری است.اگر علاقه دارید اطلاعات بیشتررا اینجارا بخوانید.
ما در دهات مان (قول خوبان) زادگاهم، از این جور مراسم یعنی چهار شنبه سوری وآتش بازی نداشتیم. امامراسم عید نوروز از قدیم وندیم بوده وهست. من در کودکی در چنین روز های گذشت زمان ولحظات را روی انگشتان دستم به بازی میگرفتم. نگران بودم ومنتظر، که نکند عمو نورزو بیاید واز دهات ما بگذرد ومن خواب بمانم. اما دیشب کلی روی اعصاب وروان پسرم کار کردم. گاهی نصیحت،گاهی عصبانیت، گاهی اخم وگاهی هم التماس تاراضی اش کنم که یک جعبه ترقه که۶۰ عدد است، زیاد است. بلاخره به ۱۲ عدد ترقه راضی شد. قرار هم شد که در حضور خودم ودر داخل حیات درکند(یعنی آتش بزند) تا هم خطرش کمتر باشد وهم فهش وناسزا کمتر نوش جان کنیم.
واما اصل مطلب:
این روزها در تلویزیون ایران، در کنار بدن های سوخته،چشمان کور، لبان باد کرده وناله های کودکانه که بر اثر انفجار ترقه ایجاد شده است، دیگر حرف ازشب چهارشنبه سوری نیست. بلکه این چهار شنبه سوری بعد از چند هزار سا ل به یکباره تبدیل شده به سه شنبه آخر سال.
به این میگویند فرهنگ سازی از نوع اسلامی وایرانی.