درباره من

عکس من
تهران, Iran
با سلام؛ این وبلاگ برای آرشیو نوشته هایم است. به عبارت یک بک آب به حساب می اید.بنا براین خیلی دیر به اینجا سر میزنم در صورت که با نویسنده کار ضروری دارید، لطفا" به این http://hydari44.blogfa.com/ وبلاگ بیاید و یابا این ایمیل تماس بگیرد hydarie@yahoo.comبا تشکر

۱۳۸۹ شهریور ۳۱, چهارشنبه

این نامه را امضا کنید!

این نامه را امضا کنید!
بنام انسان و برای احترام به حقوق انسان این نامه را امضا کنید.!

نامه سرگشاده مردم هزاره از سراسر جهان به نهادهای دفاع از حقوق بشر، شخصیت های شناخته شده و مقامات بین المللی
تاریخ گواه است که برخورد منافع ، تعصب، تبعیض، و برخوردهای ایدیولوژیک و عقیدتی و نژادی و زبانی موجب جنایات ضد بشری شده که به اشکال گوناگون از انسان ها قربانی گرفته است.
کشتار جمعی، پاکسازی قومی، به بردگی گرفتن، کوچ اجباری و تبعیض از مهمترین اشکال این جنایات می باشد که همواره از جانب حکومت ها و یا به تحریک آنها انجام شده است.
تقریبا بیشتر جنایات بشری پس از گذشت زمان از جانب بشریت مترقی، نهاد های حقوق بشر و حکومت ها تحقیق، شناسایی و اقدامات لازم و تلافی جویانه در باره آن انجام شده است.
چیزمهمی که می تواند عامل پیشگیرانه از جنایات ضد بشری شود، تحقیق و شناسایی جنایات گذشته است.
هرگاه تاریخ جنایات ضد بشری را ورق بزنیم ، دیده می شود که با گذشت زمان ، جنایات تحقیق شده، با مجازات حضوری یا غیابی مرتکبین، با پرداخت و جبران خساره، با معذرت خواهی، اعاده حیثیت، با استرداد اجناس ، اموال، ملکیت و یا حد اقل تقبیح عمل ضد بشری خاتمه داده شده ، تا داغ سیاه جنایات از میان انسان ها زدوده شود و مردم خود را مصؤن احساس کنند.
معذرت خواهی حکومت آلمان بدلیل عملکرد نژادپرستانه نازیست ها، محاکمه و مجازات رؤسای جمهوریت های صرب و کروات از جانب دادگاه بین المللی لاهه و بعدا معذرت خواهی صربها از مسلمانان و مواردی مانند آن، نمونه های خوبی برای جامعه ی بشری می باشد.
جای تعجب است که جنایات ضد بشری از جانب حکومت های افغانستان نه تنها تحقیق و شناسایی نمی شود، بلکه با سکوت جوامع بین المللی و رسانه های جهانی، جنایات همچنان ادامه پیدا می کند.
مردم هزاره، بیش از یک قرن، هدف اصلی حکومت ها در افغانستان بوده اند و جنایاتی مانند جنایت علیه بشریت، نسل کشی و کوچ اجباری علیه آنان صورت گرفته که از زمان فعال شدن سازمان های بین المللی حقوق بشر در افغانستان برخی از این جنایات، مانند قتل عام مردم هزاره در منطقه افشار کابل در زمان حکومت مجاهدین و قتل عام مردم هزاره در مناطق مختلف افغانستان مانند مزار شریف، یکاولنگ و بامیان در حکومت طالبان توسط این نهادها مستند سازی شده است.
يکی از راه ها و ابزارهای اعمال فشار و محدود کردن مردم هزاره توسط حکومت ها که به جنایات ضد بشری علیه آنان انجامیده، فرستادن کوچی های مسلح به مناطق مردم هزاره بوده که در رژيم حامد کرزی همين روش همچنان ادامه یافته است.
در جنایات ضد بشری ، کشتار و کوچ اجباری که از چندین سال به این طرف از طرف کوچی های طالب در بهسود و دایمیرداد و ولایات دایکندی و غزنی افغانستان ادامه داشت، دست حلقات حکومت افغانستان در عقب این قضیه قرار دارد.
اکنون نيز دامنه این جنایات تا کابل پایتخت افغانستان رسیده و حکومت افغانستان مردم را مجبور می کند که به خشونت دست بزنند.
جابجا کردن کوچی های مسلح در نواحی هزاره نشین و حمایت آنها از طرف افراد پارلمان و حکومت افغانستان و موضع گیر های یکجانبه رسانه های رسمی دولت و تبلیغات آنها نشان میدهد که دولت افغانستان در این جنایت مستقیم دست دارد.
بنا ما امضا کننده های این نامه از جامعه جهانی، نهاد های بین المللی، بويژه نهاد های دفاع از حقوق بشر تقاضا می کنیم که جنایات تاریخی علیه هزاره ها که همچنان در رژيم کرزی ادامه یافته تقبیح کرده و حکومت افغانستان را که بار دوش جامعه جهانی است، به اجرای حقوق بشر و رعایت اصول قبول شده بین المللی وادار نموده و در صورت سرباز زدن، با توجه به عضویت افغانستان در دادگاه بین المللی جزایی در لاهه، از این دادگاه خواسته شود تا برای پایان دادن به جنایات وارد عمل شود.
ما امضا کنندگان این نامه برای حل دایمی معضل کوچی ها که با طالبانیزم و واپسگرایی قبیله آمیخته، قرار ذیل پیشنهاد می کنیم:
۱. دولت افغانستان تمایل، استعداد و توان حل این معضل را ندارد و این معضل به یک فاجعه بشری بزرگ تبدیل شده که به مداخله نهاد های معتبر بین المللی نیاز دارد. پس سازمان ملل متحد باید نماینده یا گروه خاص خود را در حل این قضیه تعیین نماید. ما از سازمان های حقوق بشر مانند دیده بان حقوق بشر، عفو بین الملل و شورای حقوق بشر سازمان ملل می خواهیم، موضوع را دنبال کرده و اقدامات مناسب انجام دهند.
2. اسناد مالکیت کوچی ها بر زمین های مردم هزاره، توسط دیکتاتورهایی صادر شده که مستقیم در نسل کشی و کوچ اجباری مردم هزاره دست داشته اند، در حقیقت، این اسناد، اسنادی گویا از مشارکت کوچی ها در جنایت می باشد و بدون قید و شرط باید باطل اعلان گردد.
3. سلاح و سایر ابزار کشتار انسان ها که در دست کوچی هاست باید بلافصله و بدون قید و شرط از آن ها گرفته شود و آنان نیز مانند سایر شهروندان افغانستان به پروسه های خلع سلاح عمومی بپیوندند. آمریکا و ناتو با بیش از 150 هزار سرباز در افغانستان باید اقدامات لازم را برای خلع سلاح کوچی های پشتون انجام دهند.
۴. گزارش ها و اسناد معتبر حاکی از آن است که در چند سال اخیر، کوچی های کاملا مسلح، در کشتن مردم هزاره، بی جا شدن هزاران خانواده ی هزاره و چپاول دارایی ها و به آتش کشیدن، خانه، زمین، مکتب و سایر ملکیت های مردم هزاره دست داشته اند. دولت افغانستان و کسانی که در این جنایات دست داشته اند باید تمام حقوق از دست رفته ی قربانیان هزاره را بازگردانده و جبران خسارت نمایند.
۵. جنایتکارانی که مستقیم و غیر مستقیم در کشتار مردم هزاره، غارت و چپاول دارایی های آنان دست دارند، شناسایی، محاکمه و مجازات شوند.
۶ مساله عبور و مرور کوچی ها که راه خوبی برای انتقال مواد مخدر، سلاح و مواد منفجره و قاچاق احجار قیمتی است، باید زیر کنترول نهاد های مطمئن ملی و بین المللی قرار بگیرد.
۷. اسکان کوچی ها نه با تصرف ملکیت ساکنان اصلی، بلکه با آبیاری دشت های بایر مانند دلارام، بکواه و نیمروز و غیره عملی گردد.
۸. امتیازات غیر عادلانه در کرسی های انتخابی و انتصابی پارلمان که به کوچی ها داده شده حذف شود و کوچی ها نیز حقوق سیاسی برابر با سایر شهروندان افغانستان، نه بیشتر و نه کمترداشته باشند.
۹. کوچی های اصلی و ترورستان طالبی باید تفکیک شوند.
۱۰. مساله تابعیت کوچی ها بررسی شود. اگر شهروندان افغانستان هستند، قوانین افغانستان درباره آنان لازم الاجرا شود و اگر تابعیت پاکستان را دارند، از پاکستان خواسته شود تا به شهروندان خود اجازه ندهند وارد افغانستان شده و به نقض حقوق افراد بپردازند. دولت افغانستان نیز موظف شود تا این مساله را دقیق بررسی کرده و راهکارهای مناسب ترتیب دهد.
۱۱. به نقض حقوق کودکان و زنان کوچی پایان داده شود. کودکان و زنان کوچی نیز قربانیان رفتارهای خشن مردان کوچی می باشند.
نکات مهم:
1: مردم در نقاط مختلف جهان می توانند اين نامه را امضا کنند.
2: بهتر است نام و مشخصات خود را به انگليسی بنويسید.
3: اين نامه پس از امضا بصورت خودکار به آدرس ايميل سازمان ها، مقامات بین المللی و شخصیت های مشهور مانند دیده بان حقوق بشر، عفو بین الملل، شورای حقوق بشر سازمان ملل، دادگاه بین المللی جزایی، نلسون ماندلا، شیرین عبادی، باراک اوباما، ینس استولتنبرگ، استفن هارپر، آنگلا مرکل، جولیا گیلارد، نیکولاس سارکوزی، آقا خان، عبدالله گل، دیمیتری مدودوف، اتحادیه اروپا و ناتو فرستاده می شود.
لطفا" به لینک زیر بروید واین نامه را امضا کنید.!
http://www.hazarapeople.com/openletter/openletter.htm

اندر حکایت فیلتر شدن وبلاگ نسیم فکرت در ایران!

اندر حکایت فیلتر شدن وبلاگ نسیم فکرت در ایران!
قبل از خواندن این مطلب، کسانیکه در ایران هستند برای شادی روح وبلاگ نسیم فکرت یک بار سوره مبارکه ای قاتحه را قرائت کنند چونکه فیلتر شدن مانند مردن است با این تفاوت که انسان وقتی میمیرد حضرت عزرائیل (ع) نفس اورا میگیرد اما زمانیکه یک وبلاگ فیلتر میشود این انسانها هستند که نفس اورا میگیرند. این دو عمل(مردن یک انسان وفیلتر شدن یک وبلاگ) یک مشابهتی هم دارند آن زندگی بعد از مرگ است، با این تفاوت که انسان بعد از مرگ یا به جهنم میرود ویا به بهشت ودر آنجا به زندگی ابدی خود را ادامه میدهد واگر اعمالش خوب باشد در هر شب جمعه روح او می آید به به بستگان که در این دنیا هست سر میزند ولی وبلاگ بعد از فیلتر شدن به مرزهای خارج از ایران رفته و واگر ارزشی داشته باشد این بازماندگان است که به کمک تکنولوژی بنام (فیلترشکن) سراغ او میرود به او سر میزند. بگذریم.!

بزرگتر ها میگویند آدما بعد از مرگشان به یکباره در نزد فامیل واقاریب خود عزیز میشود وبه محض مردن یک شخص تمام فامیل دور هم جمع شده چنان آه وناله راه میندازند که اینگار فقط در دنیا همین شخص فوت شده آدمی خوبی بوده ودیگران که زنده هستند هیچ به درد نمیخورند.! حکایت تحریر این مطلب هم همین است.
به راستی برای فیلتر کردن یک وبلاگ چه معیار های در نظر گرفته میشود؟ ویا شاید این سئوال را این طور مطرح کنم بهتر باشد: چرا وبلاگ نسیم فکرت در ایران فیلتر شد؟! آیا یک وبلاگ صرفا" به خاطر نام نویسنده اش واهمیت که در نزد جامعه دارد فیلترمیشود؟ ویا به خاطر مطالب که در آن وبلاگ نشر میشود؟ ویا به خاطر شغل وموقعیتی که نویسنده آن وبلاگ قرار دارد، که با عث میشود جلوی کار های اوگرفته شود یا دیده وخوانده نشود؟
این سئولات به خاطر این است که این حقیر یکی ازخوانندگان دایمی وبلاگ فوق بودم وبرای اطمنان امروز به مدت دوساعت در این وبلاگ گشتم وبه قولی معروف چرخی زدم وتقریبا" تمام نوشته های وبلاگ را به صورت تیتر وار خواندم ونتیجه همانی شد که حدس میزدم.
نسیم فکرت مدت ها است که در وبلاگش نه موضع گیری تند علیه ایران داشته ونه بر علیه مذهبیون افغانستان مطلبی تحریر نموده ونه در موقعیتی قرار دارد که خطری از سوی او متوجه ایران باشد. نسیم در اوایل وبلاگ نویسی مواضع تندی علیه مذهب داشت ولی از زمانیکه برای تحصیل در آمریکا رفته ودر رشته ای سیاست مشغول تحصیل شده، دیگر از آن مطالب داغ علیه مذهب در وبلاگش خبری نیست وبلکه در اکثر مواقع زبان به نصیحت دیگران میگوشاید ودیگران رابه تعامل وبرد باری دعوت میکند وکم کم خود را در جایگاه بزرگتر ها میبیند. با این حال به یکباره وبلاگ او در ایران در کمند فیلتر حکومتی قرار میگیرد.
در حال حاضر وبلاگ او در ایران فیلتر هست وفکر هم نمیکنم این وبلاگ اشتباهی فیلتر شده باشد. به هر صورت من که متوجه نشدم واقعا" در این وبلاگ چه چیزی مضری نشر شده ویا در حال نشر است که باید جلوی آن مطالب گرفته شود تا مردم در داخل ایران، آن مطالب را نخوانند وخدای نکرده منحرف نشوند.
شما خواننده گرامی اگر میخواهید کل مطالب اورا بخوانید سری به اینجا بزنید واگر مهم ترین فعالیت های اورا میخواهید بدانید به اینجا بروید ونگاهی به تمام فعالیت شیش ساله او بیندازید.
... واما در پایان به نظر شما نسیم فکرت تاوان چه اشتباهی را در نزد حکومت ایران پس میدهد.
اینجا را هم بخوانید فهرست مصادیق مجرمانه

اولین اختلاف برسر اسکان مهاجرین افغانستانی دراستان کرمان!

اولین اختلاف برسر اسکان مهاجرین افغانستانی دراستان کرمان!

گاهی وقت ها در این صفحه مطالبی نشر میکنم که خیلی ها یا اصلا" حوصله نمیکنند بخوانند ویا اگر هم بخوانند یک نیشخندی میزنند میروند.! مثل این مطلب. دلیل نخواندن این دوستان هم این است که میگویند: حیدری برای نوشته هایش دلیل ومدرک ندارد صرفا" به احتمالات بسنده میکند واین روش نوشتن یک مقاله منطقی نیست مقاله باید بر یک پایه واساسی استوار باشد. با احترام به نظر همه ای دوستان باید یک نکته را عرض کنم که هیچ یک از مطالب من بدون فکر واندیشه ای تحریر نمیشود. این درست که من از جملات پیچیده استفاده نمیکنم(نمیتوانم) اما این به این معنی نیست که هرچی دلم بخواهد مینویسم.

چند روز بعد از نشر مطلب که در بالا لینک دادم خبری در دنیای سایبری نشر شد به این عنوان:اختلاف كرماني‌ها بر سر ساماندهي اتباع افغان در این خبر طبق عادت ژور نالیستان ومطلب نویسان خبرگزاری های ایران به طور حرفه ای به حاشیه های در مورد زندگی مهاجرین افغانستانی اشاره شده است که اصل خبر که همان اختلاف مسئولان این استان بر سر اسکان مهاجرین میباشد کم رنگ وبی اهمیت شده است.!
بخشی از خبر که اصل آن میباشد را خدمت تان تقدیم میکنم:
مخالفت با ممنوعه اعلام كردن كرمان
معاون سياسي و امنيتي استان كرمان هم در گفتگو با جام‌جم با اشاره به اين‌كه طرح شناسايي اتباع بيگانه مجاز وغيرمجاز در استان در حال انجام است و سياست بر اين است كه استان كرمان يك منطقه ممنوعه اعلام شود، مي‌گويد: براي ممنوعه اعلام كردن استان كرمان هنوز در بعضي از شهرستان‌ها در بين مسوولان اتفاق نظر وجود ندارد و آنها به دليل اين‌كه در برخي مشاغل همچون كشاورزي به نيروي كار افاغنه نياز دارند با اجراي اين طرح مخالفند.
جواد كمالي مي‌افزايد: يك كميته كارشناسي در حال تحقيق است تا در صورت امكان استان كرمان براي حضور اتباع بيگانه ممنوعه اعلام شود و به بعضي از مناطق كه به نيروي كار افاغنه نياز دارند با يك ضوابط مشخص مجوز داده شود. معاون سياسي و امنيتي استانداري استان كرمان حضور اتباع بيگانه را در ايجاد ناامني موثر مي داند و مي‌افزايد: در آمار بروز جرايم و ناامني‌هاي خشن نقش اتباع بيگانه بالا است. بعلاوه حضور بيش از 70 هزار نفر افاغنه مجاز و بيش از 75 هزار نفر غيرمجاز در استان كرمان تنها بر اساس گمانه‌زني‌ها بوده و تا طرح شناسايي به اتمام نرسد نمي‌توان آمار دقيقي از تعداد اين افراد در استان اعلام كرد.

خبر کامل را اینجا بخوانید:

صد سال مانند امسال



صد سال مانند امسال


بعد از سالها در ایران، ام القرای جهان اسلام وعربستان، خادمین شرفین عید فطر در یکروز برگزارشد.
آنزمان که ما کودک بودیم در شب سی ام ماه مبارک رمضان در روستای ما بحث بر سر اینکه فردا عید است یا نه داغ داغ بود. هرکسی برای خود تحلیلی داشت وهر کسی هم پشنهادی، آنهایکه جوان تر بودند وحالی برای شان باقی مانده بود خود رابه بلند ترین قسمت از کوهی روستا میرساند وبا دقت به سمت غروب خورشید خیره میشد تاشاید چشمش به جمال ماه نو روشن شود. وآنهای که رادیو داشتند مخصوصا" باطری نو میخریدند وآنرا روشن نموده گوش به اخبار رادیو ایران میشدند تا شاید از شهر مقدس قم خبری در باره ای عید فطر بشنوند. خلاصه اینکه همه احالی روستا به اندازه وسع خودشان فعالیت میکردند تا از عوض شدن ماه نو وعید فطر مطمئین شوند اما در ۹۹٪ از موافع همه این تلاش ها بی نتیجه میماند ونه آنهایکه بالای کوه بودند موفق به دیدن ماه میشد و نه آنهایکه گوش دل به رادیو ایران میسپردند چیزی دست گیر شان میشد. با این وضعیت احالی روستا طبق شب های دیگر سحری میخوردند وروزه میگرفتند واز طرفی هم به طور مرتب گوش به رادیوی ایران بودند تا خبر عید رابشنوند که در خیلی مواقع در روز ۳۰ ماه مبارک تا ساعت ۹ الی۱۰ صبح در ایران عید فطر اعلام میشد. اعلام شدن عید فط همانا وآغاز اختلافات بین احالی روستا بر سر اینکه روزه شان را افطار بکنند یا نه همانا! عده ای به محض اعلام رادیو ایران روزه شان افطار میکردند وعد ه ای دیگر در مسجد روستا جمع شده نظر دیگر احالی را جویا میشد و آنوقت تحلیل وتفسیر ها آغاز میشد. عد ه ای میگفت چون ایران عید گرفته ماهم باید بگیریم عده ای دیگر میگفت نه نباید بگیریم افق فرق میکند وما هنوز ماه نو را ندیدیم.!
خلاصه اینکه نتیجه تمام بحث ها این میشد که جوانان روستا روزه شان افطار میکرند ومسن تر ها همچنان پای حرف شان میماند وافطار نمیکردند. این ماجرا در تمام روستا های شیعه افغانستان جریان داشت.
در آنزمان با اینکه سن وسالی نداشتم فکر میکردم تمام این مشکلات از بی سوادی وعقب ماندگی فرهنگی واطلاعاتی مردم روستا ها میباشد. اما بعد از سالها که در ایران ودر مرکز جهان شیعه آمدم متوجه شدم که نه! خیر آن بحث وحدل روستای ما در خود شهر قم ودر بین کسانیکه ما تمام رفتار وکردار وعبادت های مان را از آنها تقلید میکنیم هم وجود دارد. وخیلی هم بیشتر وشدید تر از مردم روستای خودم.
با یاد آوری این خاطره قدیمی میخواستم عرض کنم که بلاخره بعد از سالها عید فطر در ایران ام القرای جهان اسلام وعربستان خادمین شرفین همزمان در یک روز برگزارشد. خوبی برگزاری عید فطر در یک روز این است که مشکلات وبحث های مسلمانان جهان اعم از شیعه وسنی را به مدت یکسال هجری فمری تعطیل کرده وبا عث کاهش اختلافات در بین جوامع مسلمان میشود.
الهی که صد سال مانند امسال

واقعیت های پنهان یک خبر!

واقعیت های پنهان یک خبر!
كارفرمايان متخلف تهراني 2.2 ميليارد ريال جريمه شدند

تیتر بالارا خواندید! اصل مطلب را اینجا بخوانید.
تعداد ازهموطنان کارگر مهاجر افغانستانی ما در ماه گذشته توسط بازرسانی از وزارت کار ایران به علت کارکردن غیر قانونی جریمه شدند.! اکثریت این هموطنان دارای کارت های اقامتی بوده و وعوارض شهرداری وهزینه ای اخذ کار ت کاری هم داده اند.
اصل ماجراچیست؟!
اصل ماجرا این است که در چنین مواقعی اصلا" جریمه کردن یک فرد ایرانی در میان نیست! یعنی اینکه مدت چند سال است که دیگر کارفرمایان ایرانی زیر بار جریمه های دولت ایران نمیروند ودر ابتدای قرارداد کاری بایک مهاجر افغانستانی این مسئله را روشن میکند وصریحا" میگویند که آنها هیچ کاری به جریمه های احتمالی دولت ندارند ودر چنین مواقعی یک کارگر مهاجر جز قبول کردن این شرایط راه دیگری ندارد.!
در خبر بالا با اینکه گفته شده این جریمه را کارفرمایان ایرانی پرداخت کرده اند! اما واقعیت این است که کل این مبلغ به طور مستقیم از جیب خود کار گران مهاجر افغانستانی پرداخت شده است.
آنچه هم جالب وهم باعث تعجب است این است که در هنگام بازرسی این خود ماموران است که پشنهاد میکنند بیشتر از دو روز سابقه کار نزنند. این کار شاید به خاطر این است که آنها از واقعیت ها به خوبی اطلاع دارند ومیدانند که پرداخت جریمه برای هر روز مبلغ ۵۱۰۰۰۰ هزار ریال برای یک کار گر مهاجر سخت ودشوار است به همین علت بیشتر از دو الی پنج روز سابقه کار نزده اند.!!!

21 شهریور ماه آغاز مرحله ای ۶ آمایش ویژه ای مهاجرین افغانستانی مقیم ایران

21 شهریور ماه آغاز مرحله ای ۶ آمایش ویژه ای مهاجرین افغانستانی مقیم ایران

قابل توجه آوارگان افغاني داراي مدرك آمايش ۵

آمايش مرحله ۶ از تاريخ يكشنبه ۲۱ شهريور در استانهاي غير ممنوعه آغاز خواهد شد.
قابل توجه آوارگان افغاني داراي مدرك آمايش 5
نظر به فرا رسيدن تاريخ انقضاي اعتبار مدارك آمايش(بازشناسي) مرحله ۵ پناهندگان جمعي (آوارگان) افغاني ، اداره كل امور اتباع و مهاجرين خارجي به موجب اختيارات ابلاغي كميته دائمي اتباع بيگانه ، اجراي آمايش مرحله 6 را مقارن با عيد سعيد فطر از تاريخ يكشنبه ۲۱ شهريور در استانهاي غير ممنوعه آغاز خواهد نمود .
استانهاي محل اجراي طرح عبارتند از : تهران، سمنان ،كرمان ،يزد ،اصفهان ،فازس خراسان رضوي،خراسان جنوبي ، بوشهر،قم،مركزي،قزوين و گلستان
پناهندگان جمعي دارنده مدرك آمايش۵ مي بايد بر اساس نوبت بندي كه دفاتر امور اتباع و مهاجرين خارجي استانهاي محل سكونتشان متعاقباً صادر مي نمايند به شعبه آمايش استان مراجعه و نسبت به دريافت كارت آمايش 6 اقدام نمابند.
نحوه مراجعه خانوارها به شعب با توجه به ويزگيهاي آن دو مرحله اي طراحي شده است .بر اين اساس بدواً يك نفر از اعضاء خانوارهاي مربوطه طبق نوبت تعييني توسط دفتر امور اتباع و مهاجرين خارجي(طبق اطلاعيه هاي استاني ) ، با در دست داشتن مدارك آمايش۵ خانوار به شعبه آمايش مربوطه در استان مراجعه و «برگه تعيين نوبت خانوار» دريافت خواهند نمود. سپس در روز و ساعت تعيين شده در برگه مزبور، با همراه داشتن قبوض بانكي مندرج در برگه به اتفاق كليه اعضاء خانوار به منظور عكسبرداري جديد جمعاً به شعبه آمايش مراجعه خواهند نمود.
مدت زمان مرحله اول اين طرخ ۱۵ آذر۸۹بوده و لازم است كه پناهندگان جمعي (آوارگان) افغاني در مهلت تعيين شده براي تبديل مدرك اقدام نمايند.
كارت آمايش ۶ تا اواسط سال۱۳۹۰ داراي اعتبار مي باشد.
اداره كل امور اتباع و مهاجرين خارجي
۱۶ شهريور ۸۹
پ.ن: در این مرحله عکس تمام اعضای خانوار تعویض میشود.


پلیس ملی با اسلحه ای چوبی!

اجرای کنسرت مشترک توسط حمید سخی زاده وعبدرالرحیم جعفری در تهران.

پرحرفی حسینی مزاری در راه پار لمان!

پرحرفی حسینی مزاری در راه پار لمان!
خبر مرگم امروز وقتی سری به دیواره ای فیس بوک زدم چشمم به جمال برادر نهایت گرامی جناب حسینی مزاری افتاد که برای تبلیغ وراه یافتن به پارلمان (ولسی جرگه) درجمع کارکنان ستاد انتخابات خود سخنرانی آتشینی را ایراد نموده اند. در این سخنرانی طولانی به مسایل فرا تر از وضعیت داخل افغانستان اشاره شده است.
آنچه قابل توجه است این است که اگر چنانچه نام ((کرزی وافغانستان)) را از این سخنرانی حذف کنیم به سختی میتوان تشخیص داد که این سخنرانی برای مردم افغانستان وراه یابی به پارلمان(ولسی جرگه) ویا برای مردم ایران ایراد شده است.! وجالب تر ازهمه اینکه در لابلای حرف های جناب مزاری تفکر وعقیده احمدی نژادی یعنی چشم پوشی از واقعیت هاو ترویج روحیه ای ملی گرای(کاذب) به وضوح دیده میشود.اینجارابخوایند

همدردی یه دوست ایرانی

همدردی یه دوست ایرانی
سلام وعرض ارادت به تمام خوانندگان این وبلاگ
مطلب زیر یکی از صد ها نظری هست که بعد از نشر مطلبی به عنواندرد دل یک مهاجرافغانی مقیم تهران! توسط کامنت وایمیل به دستم رسید. ضمن تشکر وسپاس از همه دوستان وخوانندگان این وبلاگ این مطلب با هم میخوانیم.

سلام برادر افغان
من ايراني امامشب فيلم الفباي افغان ساخته محسن مخملباف رو ديدم. خيلي دلم گرفت. هر کاري مي کنم نمي تونم بين من ايراني و توي افغان فاصله اي قائل بشم. زبونمون، دينمون، فرهنگمون، همش يکيه. اما بلايي که سر شما اومده واقعا سخته. داشتم با خودم فکر مي کردم کاش مي تونستم براي افغانها کاري بکنم. بعد يادم اومد از بچه هاي بدبخت ايراني توي جنوب، غرب، همون شرق توي مرز با افغانستان و ديدم که براي اونها هم نمي تونم کاري بکنم. بجز دعا کاري ازم بر نمي آد.به هر حال اين نامه رو برات نوشتم که يه درد دلي کرده باشم. بدوني که شما افغان ها تو غصه هاتون تنها نيستين. همين بغل تو ايران هم هستن فرزنداني از پدران مشترکمون در گذشته هاي نه چندان دور، که دلشون با دردهاي مردم افغان به درد مياد. فقط کاري از دستشون بر نمي آد. وضعمون رو که مي بيني، اينجا خودمون هم گرفتاريم. شايد نه به اندازه شما، اما ما هم به سهم خود بدبختيم.اميدوارم قبل از مرگ من و تو برسه روزي که کشورهامون آباد بشن، خوشبخت و آزاد. شماها بياييد اينجا و ما بريم اونجا و همديگرو دوست داشته باشيم. به امروزمون و گذشته هامون افتخار کنيم. وبلاگ تو دردنامه نباشه و اي-ميلهاي من به تو هم بوي شادي بده. آرزو کردنش که عيب نيست :-)به اميد اون روزيه هموطن (آره، هموطن) ايراني
دلم مي خواست اين حرفا رو به همه افغان ها بگم. اما خيلي نيستن که با اينترنت سر و کار داشته باشنkandovan@yahoo.com

دیکته شب یک ژورنالیست ایرانی

دیکته شب یک ژورنالیست ایرانی

در ولگردی سحر های ماه رمضان، در فضای سایبری به مطلبی در سایت عصر ایران برخوردم. این مطلب درمورد تظاهرات چند ماه قبل عده ای از مردم افغانستان علیه ایران تحریر شده است.
این دیکته شب رااینجا بخوانید