درباره من

عکس من
تهران, Iran
با سلام؛ این وبلاگ برای آرشیو نوشته هایم است. به عبارت یک بک آب به حساب می اید.بنا براین خیلی دیر به اینجا سر میزنم در صورت که با نویسنده کار ضروری دارید، لطفا" به این http://hydari44.blogfa.com/ وبلاگ بیاید و یابا این ایمیل تماس بگیرد hydarie@yahoo.comبا تشکر

۱۳۸۹ بهمن ۲۱, پنجشنبه

به دنبال دیو های پشت کوه قاف!

به دنبال دیو های پشت کوه قاف!

در فیلم سینمایی حیران   ساخته شاليزه عارفپور گارگردان جوان ایرانی که در سال ۱۳۸۷ ساخته شد، درابتدایی فیلم ماهی، همسر حیران(جوان مهاجر افغانستانی) زمانیکه در اردوگاهی به دنبال شوهرش میگردد دیالوگی را با خود زمزمه میکند ومیگوید: من در کجای این مردم قرار دارم(منظورش مهاجرین داخل اردوگاه که در حال انتظار اخراج از ایران میباشند است). بهار سال ۱۳۹۰ دقیقا ۲۲ سال است که در عالم هجرت وغربت زندگی میکنم وهفته بعد تولد دوسالگی وبلاگم میباشد.
حال بعد از این همه سال زندگی در هجرت ودوسال نوشتن بدون وقفه در فضای مجازی، جای بنام وبلاگ حالا از خودم میپرسم: حقیقتا" من در کجای این مردم مهاجرقراردارم اول،وسط ویا آخر؟!
در این دوسال هرچه در توان داشتم در طبق اخلاص گذاشتم ونویشتم ودر وبلاگ گذاشتم.
مطالب وبلاگم جنبه انتقادی دارد ودر این مدت از هرکسی واز هرچیزی نوشتم سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مهاجرت. سعی کردم با خودم رو راست باشم وهیچ وقت خودم را سانسور نکنم مگر در موارد که احساس خطر کردم ومجبور شدم و از نوشتن  وپرداختن به برخی موارد صرف نظر کنم که به نظرم با وضعیتی که دارم منطقی باشد.
وبلاگم در دسته قرار میگیرد که حاوی بازگو کننده وقایع که دور برم میگذرد هست وچیزی نو که به دانش خوانندگان بیفزاید  وجود ندارد.
بار ها در این وبلاگ ویا به طور خصوصی خدمت دوستان عرض کرده ام که تمام توانم را شما در این وبلاگ میتوانید ببینید من همینم!  کسیکه آرزو دارد مطلبی که نشر میکند از نظر نوشتاری غلط نباشد وجملات صحیح بدون اشتباه نشرشود حکایت من ونویسنده های واقعی حکایت کفش نقره ای وپای چوبی است.
اگر خواننده وبلاگم باشید حتما میدانید که گاه گداری با نوشتن مطالب این چنینی سعی میکنم حداقل به خودم بگویم وتلنگری بزنم که کی هستم.
در این دوسال هر زمان که به طور جدی در باره موضوعی نوشتم سریعا" توسط خوانندگانم به انتقاد گرفته شدم وسعی کردم به تک تک جملات شان توجه کنم ومد نظر داشته باشم. در باره مهاجرت واوضاع خراب شان هرچه بنویسیم به نظر بی فایده ومانند کوبیدن آب در هاون میباشد وهرچه مینویسم ونه تمامی دارد ونه سود ومخاطب اصلی ام نه میخواند ونه میشنود ویا شاید اهمیتی نمیدهد.
 سال گذشته در باره مسایل تهاجم کوچیها ومشکلات داخل کشور نوشتم که دوستی شدیدا" انتقادکرد که شما از چیزی که خبر نداری چرا مینویسی ودر باره وضعیتی مهاجرین مقیم ایران نوشتم دوستی دیگری  انتقاد کرد ه گفت چرا ابروی مارا میبری!
در تازه ترین اتفاق که برایم افتاده این است که بعد از نوشتن مطلبی به عنوان یک جفت قناری درتلویزیون ایران در وبسایت غرجستان باز هم سیل انتقادات سرازیر شد.
چیزی که خیلی جالبه این است که دوستان میگویند شما قبل از نوشتن باید تحقیق کنید به عنوان مثال دکتر شریعتی برای هزاره ها یک گنج است ونمعتی دست نیافتنی بنا براین نباید علیه او  چیزی نوشت ویا برادر عزیز ما ملیک شفیعی مردی بزرگی است و مستند ساز است زحمت زیاد برای جامعه هزاره کشیده واز چند کشورجایزه گرفته او هم از خودما است.
حقیقتا نمیدانم چه کنم؟ از کی بنویسم؟ از چه بنویسم؟ یکی داخلی است ومن مهاجرم نباید در باره آنها بنویسم! دیگری مهاجر است ودل نازوک ممکنه در غربت دلش بشکند. آن یکی هم هزاره است دکتر است مهندس است  از خودما است نباید چیزی در باره اش نوشت.
نتیجه اخلاقی این قضیه این میشود که مرگ خوب است! ولی برای همسایه.
فکر میکنم از این به بعد برای سوژه های انتقادی باید دنبال دیو های پشت کوه قاف بیگردم، همان های که مادرم در شب های سرد وطولانی زمستان هزاره جات در نقل افسانه هایش تعریف میکرد چونکه آنها غریبه تر از آنی هست که کسی هوای شان را داشته باشد.

یک بر صفر به نفع ایران!

یک بر صفر به نفع ایران!

پناه برخدا!
بعضی آدم های ساده مثل من اگر دروسط عمرش دیوانه شد وسر بر بیابان گذاشت اصلا تعجب نکنید.
یادتان که هست! وسط زمستان ودر یخبندان به یکباره جلوی تجارت تیل گرفته شد ودولت ایران نگذاشت تانکر های تیل خریداری شده ی  تجار افغانستانی وارد خاک کشور مان بشود.!
باور کنید در تمام آن مدت من هم مثل دیگران از خودم میپرسیدم چرا؟!
از اول هم معلوم بود که استفاده کردن ناتو از این نفت وارداتی فقط بهانه بیش نیست چونکه ناتو در افغانستان آنقدر قدرت دارد که اولین نفت وارداتی را خودشان استفاده کنند.
در این میان دولت افغانستان متاسفانه با ملت صادق نبود وبا کتمان حقیقت وخواسته واقعی ایران، از یکطرف فشار روحی وروانی واز طرفی تقبل هزینه های سنگین مایحتاج زندگی براثر گرانشدن نفت وبد تر از همه ابراز احساسات به صورت تظاهرات مردمی وباقی قضایا که بوی گندش همه دنیا را فرا گرفت که همه شما اطلاع دارید ونیازی به تکرار نیست.!
اما سر انجام بعد از مدت معلوم شد که کل هدف ایران از جلو گیری تانکر ها این بوده که دولت افقانستان را مجبور کند که تیل مورد نیازش را از ایران بخرد. در واقع خواسته ایران این بوده که ما همسایه هستیم حق اب گیل داریم یا از ما نفت بخر ویا اصلا" نخر!!!
در اخرین خبر که امروز۱۸/۱۱/۱۳۸۹ بی بی سی نشر کرده است فرار دادی بین ایران وافغانستان منعقد شده است که سالانه دومیلیون تن بنزین وگازوئیل تولید داخلی ایران به افغانستان صادر شود.
جالب است بدانید که در این قرارداد گفته نشده است که آیا ناتو میتواند از این نفت استفاده کند یاخیر.!
بعد از عقد این قرارداد بین ایران وافغانستان سایت تابناک مطلبی را نشر کرده است میتوانید در ادامه بخوانید.
آنچه روابط تهران – کابل را بعد از سال ها از حالت سکون و يکنواختى خارج کرد، يک رشته سوءتفاهم هاى سياسى بود که دو کشور ترجيح مى دادند باب سويه سياسى اش را باز نکنند تا رويشان به يکديگر باز نشود. در مدت چند هفته اى که تانکرهاى سوخت در پشت مرزهاى ايران مانده بود و صداى تاجرهاى افغان و سپس مصرف کنندگان سوخت در افغانستان را درآورد، هيچ دليل روشنى براى توقف تانکرها از قول دو طرف بر زبان نيامد و يک طرف مى گفت مساله اى نيست و قضايا به زودى مرتفع مى شود و طرف ديگر اگر خيلى دست بالا مى گرفت، لب به گلايه مى گشود و مى گفت اين رسم همسايگى و دوستى چندساله نبود.

ايران بهترين شکل مواجهه را با اعتراض هاى رخ داده در افغانستان برگزيد و اگرچه در مقطعى، سفير ايران در کابل از دولت افغانستان خواستار دستگيرى عوامل معترض در مقابل ساختمان سفارت شد و بگومگويى را با رسانه هاى اين کشور دامن زد، اما روى هم رفته رفتار طرف ايرانى موجب جلوگيرى از برخوردها و اعتراض هاى بعدى و در نتيجه، فراموشى تيرگى ها و بدبينى هاى رايج شد.

کار به جايى رسيده بود که مسئولان تجارت و اتاق بازرگانى افغانستان که زير فشار افکار عمومى و رسانه هاى کشورشان قرار داشتند، اعلام کردند در صورت ادامه توقف تانکرهاى سوخت، تمام مراودات اقتصادى با ايران را معلق مى کنند و براى جايگزين کردن مسير ترانزيت سوخت نيز به همسايگان ديگرشان رو مى زنند. حتى اين شرايط هم سبب نشد که دليل خاصى براى توقف چند هفته اى تانکرها اعلام شود و دو طرف ترجيح دادند به جاى گشودن و تعميق موضوع به رفع مشکل بپردازند.

حالا با گذشت يک ماه پر ابهام و بى ديالوگ، اختلاف هاى ترانزيتى تهران و کابل با یک قرارداد جدید برای صادرات و ترانزیت محصولات سوختی حل شده و افغان ها اميدوارند بعد از اين قرارداد نوسانات مشابهى روابط دو دولت را تحت الشعاع قرار ندهد.

طبق وعده اى که هفته گذشته مبنى بر سفر قريب الوقوع يک هيات بلندپايه افغان براى مذاکره درباره مناقشات ترانزيتى داده شده بود، عصر روز شنبه عمر زاخیلول وزیر مالیه و عبدالهادی ارغندیوال وزیر اقتصاد افغانستان به ایران آمدند و با مسعود میرکاظمی وزیر نفت دیدار و گفتگو کردند.

گفته مى شود مذاکرات سوختی مقام هاى دو کشور پشت درهای بسته در وزارت نفت و با محوریت نحوه انتقال سوخت به افغانستان - شامل مکان و زمان تحویل محصولات نفتی – انجام شده است. گزارش هاى کلى منتشر شده از اين ديدارها حاکى است دو طرف ابتدا درباره چارچوب قرارداد نهایی به توافق رسیده اند و مذاکره روی برخی از مسائل حقوقی و قراردادی زمان بيشترى را به خود اختصاص داده است. از شنيده ها اين طور برمى آيد که قیمت فروش فرآورده های نفتی و ترانزيت نيز در این مذاکرات محل بحث بوده است.

تنها موضوعى که تا امروز مکتوم مانده بود و افغان ها را نگران مى کرد، مشخص نبودن گره کار در دو ماه گذشته بود. اغلب رسانه هاى متمايل به غرب در افغانستان معتقد بودند که ايران به راستى از ارسال مواد سوختى به افغانستان نگران است و اين نگرانى بيشتر از اين جهت است که نيروهاى امريکايى از آن برخلاف منافع و مصالح تهران استفاده کنند. درواقع بالا رفتن نياز افغانستان به سوخت و افزايش يکباره حجم صادرات مواد نفتى به اين کشور، ايران را نگران کرده بود که چرا افغانستان بيش از ميزانى که در گذشته مصرف مى کرد، سوخت وارد مى کند؟ اگرچه دولت افغانستان و نیروهای ناتو اعلام کردند که اين مواد تنها به مصرف شهروندان مى رسد، اما این اظهارات نتوانست شک و تردید مقام هاى ایرانی را رفع کند.

اکونومیست در اين باره نوشت: "همزمان با افزایش نیروهای امریکایی در افغانستان و ازدیاد عملیات های نظامی ناتو در نقاط مختلف این کشور، واردات سوخت از ایران در سال 2010 بیش از دو برابر افزایش داشته که به باور ایران این یک امر تصادفی نیست و اين ميزان سوخت بیش از نیازمندی مردم است. از آنجا که امریکایی ها در افغانستان و پاکستان در تلاش براى ایجاد و تقويت جنبش هاى جدایی طلبانه در میان بلوچ ها هستند، ايران نگران است که با دست هاى خودش به اين روند کمک رسانى کند."

وزير ماليه افغانستان نيز بعد از بازگشت به کشورش در يک نشست خبرى ضمن تشريح توافقات حاصل شده با ايران گفت: "طرف ایران تشویش از این داشت، سوختى که از ایران وارد افغانستان می شود به قوای آیساف داده شود. البته تشویشی بود که واقعیت نداشت. ما در این مورد دلایل قانع کننده اى ارائه کردیم. افغانستان به اين دليل سوخت از راه ایران وارد می کند که ارزان تمام می شود. آیساف و ناتو پول کافی در اختیار دارد و می تواند از راه های دیگر سوخت وارد کند. همچنين تحريم هاى وضع شده بر ایران این اجازه را به آیساف و ناتو نمی دهد که سوخت را از طریق ایران وارد افغانستان کنند."

نکته ديگرى که ماحصل مذاکرات سوختى ايران و افغانستان به شمار مى رود، احتمال منتفى شدن تهيه گازوئيل موردنياز افغانستان از کردستان عراق و جايگزين شدن ايران به جاى آن است. ایران در اين مذاکرات عنوان کرد که سوخت منطقه کردستان بی کیفیت است و با موافقت طرف افغانى و بر اساس یک قرارداد تازه، مقرر شد گازوئيل ایرانى جايگزين گازوئيل عراقى شود.

حميد حسينى رئیس اتحادیه فرآورده‌های نفتی ایران با بیان اینکه خود عراق به طور متوسط روزانه یک میلیون لیتر گازوئیل از ایران وارد می‌کند، به هيات افغان گفت: "این کشور (عراق) ظرفیت مازادی برای صادرات گازوئیل به افغانستان ندارد و سوخت صادراتی به افغانستان به هیچ‌ وجه از استانداردهای لا‌زم برخوردار نیست."

اين استدلال نتيجه بخش بود و متعاقب آن وزير ماليه افغانستان اذعان کرد که "سوخت توليد شده در ايران کيفيت و استاندارد مطلوب را دارد و قيمت آن نيز مقرون به صرفه است؛ بنابراين منطق حکم مى کند که عمده سوخت مورد نياز افغانستان از ايران وارد شود." با اين توافق احتمال تعلیق ترانزیت سوخت مایع از کردستان عراق به افغانستان وجود دارد. ‌

آنچه از فحواى مذاکرات و گفته هاى مسئولان دو کشور دريافت مى شود اين است که دو عامل اصلى زمينه ساز تنش هاى اخير و تعليق ترانزيت سوخت از ايران به افغانستان بوده است؛ مورد اول نگرانى ايران از مصرف سوخت ارسالى توسط ناتو و آيساف و مورد دوم انگيزه ايران براى فروش فرآورده هاى نفتى به افغانستان به جاى ساير فروشندگان. ظاهرا اين دو مقوله دغدغه هاى اصلى ايران در توقف تانکرها طى دو ماه گذشته بوده است.

در پايان تنها اين پرسش باقى مى ماند که اگر تصورات ضد امريکايى و نگرانى هاى امنيتى يکى از علل مشکلات ترانزيتى دو ماه گذشته محسوب مى شده، مسئولان افغانستان چه تضمينى در اين باره به تهران داده اند و آيا اين مشکل مجددا در آينده سر باز نخواهد کرد؟


نظرات بینندگان:
>>>   امروز افغانستان از جهات مختلف به ایران نیازمند است و طبیعی است که ما در جهت رفع این مشکلات به آنها کمک کنیم، چرا که همسایه ما بوده و در حوزه فرهنگ ایرانی هستند، به زبان فارسی صحبت میکنند، مسلمان بوده و برای چند دهه از جنگ و سیاست های دولت های استعمارگر و تبعات ان نیز رنج می برند، و........ با اینهمه دولت مردان ایرانی وظیفه دارند از هر فرصتی برای تامین منافع ملی ما بهره برده هوشمندانه، با تدبیر و خردورزی و نیز با نگاهی ملی و منطقه ای به مسایل فیمابین، آن ها راحل نمایند. مسله ی تقسیم آب رودخانه هیرمند یکی از این مشکلات است که بعد از گذشت چند دهه همچنان لاینحل مانده است و صدمات فراوانی از این رهگذر متوجه هموطنان ما در بخش سیستانی استان سیستان و بلوچستان شده و می شود که این آسیب ها جبران ناپذیر است و قطعا بعد از آزاد سازی قیمت بنزین معیشت ]نان سخت و سخت تر خواهد شد. با امید اینکه آقای صالحی وزیر محترم و جدید وزرات امور خارجه بتوانند با درایت و اقتدار این مشکل را بر طرف کنند.
تهران،محمد رضا میری، باستان شناس

>>>   از پیامدهای این تغییر و تحول می تواند به موارد ذیل اشاره کرد:
- بستن قراردادهای کلان روسیه با افغانستان (بجای ایران)،
- ایجاد بدبینی بین مردم افغانستان در خصوص ایران،
- تغییر رئیس اتباع خارجی ایران،

>>>   يكي از مفاد اين عهد نا مه مي بايست باز گشت مهاجران افغان به كشورشان باشد كه اين همه افغان در ايران زندگي نكنند وباعث برهم زدن امنيت و اسايش ورفا مردم نشوند تا بزرگترين جراحي اقتصادي ، فرهنگي ، اجتماعي ، امنيتي در ايران حاصل شود.

>>>   بابا اين چه جوراطلاع رساني هست يه خورده خلاصه تر.رمان كه نمي خواهيد بنويسيد

>>>   مسئولين در خصوص باز گشت مهاجرين افغان به كشورشان ايا توافقي كرده اند؟ اين مهاجرين تا كي مي خواهند در ايران بمانند ؟ جنگ كه در افغانستان كه تمام شده پس كي مي خواهند بروند وميهن خويش كنند اباد.

>>>   خوب دیدن فایده نداره درامدشون پایین اومده میخوان قاچاق سوخت به افغانستان رو قانونی اعلام کنن

نگاه کوتاه به تحولات چهارده روزه مصر

نگاه کوتاه به تحولات چهارده روزه مصر
این نوشتن هم شده یک مرض برای من! هرچه خواستم قضیه مصر را بی خیال شوم نشد که نشد.
دوهفته از تظاهرات مردم مصر میگذرد در این مورد میشود هزاران جمله نوشت ولی کو حال وحوصله کو انگیزه تا بنشینی وساعتی، روزی را به نوشتن اختصاص بدهی.!
در باره تحولات مصر مختصر نکات که خیلی به نظرم جالب بوده را خدمت خوانندگان تقدیم میکنم.
1- اولین چیزی که خیلی در این تظاهرات به نظرم جالب امد خسارت های احتمالی بود که که به اموال عمومی وارد نشده است. جمعیت میلیونی آنهم با عصبانیتی که در صفحات رسانه ها دیدم ومتعاقب ان کمترین خسارت به اموال مردم از نکات حایز اهمیت این تظاهرات است.
((قابل توجه مردم عزیز ما افغانستان که آرام ترین تظارهاتشان با دسته بیل وگلنگ وچوب خرچوکه است))
2- مکان مشخص برای انجام تظاهرات واعلام خواسته های مردم(میدان التحریر)
3- بی طرفی ارتش وحایل شدن  بین مردم واموال دولتی.
4- شعار ندادن افراطی: در 14 روز گذشته وبا تحولات ودخالت های جا وبی جای کشور های خارجی چیزی که تغییر نکرده است خواسته ها وشعار های مردم مصر است.
5- دخالت نکردن مذهبیون الازهر. در بین تظاهر کنندگان خبری از روحانیون مصری، مخصوصا" الازهر  نیست این حضور چنان کم رنگ بوده که صدای آیت الله های مقیم قم را در آروده است.
6- دخالت منطقی امریکا وغرب در این تحولات وهدایت ان به سمت سوی که خود میخواهند.((هر روز طبق خواسته مردم مصر موضوع گیری کردند))
7- حمایت های احساسی مسئولان ورسانه های  خبری ایران در این قضیه.
8- تلفات جانی بسیار پائین که در پایان روز چهاردهم رسما 10 نفر کشته  اعلام شده است. که هیچ کدام تا حالا ثابت نشده که توسط گلوله نیروهای امنیتی کشته شده باشند. وجالتر اینکه از دستگیری وباز داشت حتی یکنفر هم گزارش نشده است.
نتیجه:
بعد از پی گیری خبر های 14 روزه به این نتیجه رسیدم که:
1- حکومت مبارک به پایان خود رسیده.
2- مردم مصر خیلی با شعور هستند. وخواسته  های صد در صد منطقی دارند. آنها به دنبال تغییرات واجرایی دموکراسی میباشند وبه این نتیجه رسیده اند که با حضور مبارک در قدرت جنین چیزی امکان پزیر نیست برای همین او باید برود.
3- علت تظاهرات مردم مصر نه فقر وتنگدستی و نه شکم سیری ودلخوشی زیاد ونه بر قراری حکومت اسلامی است بلکه خواسته آنها اجرای دموکراسی وانتخابات آزاد ومشارکت واقعی مردم در تعیین سرنوشت شان میباشد.
4- حکومت مبارک خیلی هم دیکتاتوری نبوده است. این را میتوان از رفتار وکردار دولت مردانش بعد ازآغاز تظاهرات مردمی به خوبی مشاهده کرد مخصوصا بعد از حادثه چهار شنبه گذشته وحمله افراد  شتر سوار به مردم در میدان التحریر وعذر خواهی رسمی نخست وزیر دولت در فردای آنروز ومهم تر از همه اینکه این حکومت مردم را خیلی محترم وبا شعور تربیت کرده است با تمام سخت گیری های که در 30 سال گذشته اعمال شده است ولی مردم نحوه اعتراض را به خوبی یاد گرفته اند این شعور دست یافتنی  نیست مگر با یک سرپرست با شعور.
5- کشور های خارجی تنها چیزی که به ان فکر نمیکنند منافع وخواسته ای مردم مصر هستند. برای من واقعا جای بسی تاسف است که که چرا کشور های خارجی به خواسته های مردم مصر توجه نمیکند وهر انچه مد نظر دارند منافع خود این کشور ها میباشد وهر کدام سعی دارند این حرکت واعتراضات را به سمت سوی که خود ومنافع شان ایجاب میکند هدایت وحمایت کنند.((موضوعی که تمام گرفتاری کشور ما ومردم ما است و طی سالیان دراز از آن رنج میبریم))
6- در چنین شرایطی نخبگان، اندیشمندان، نویسندگان، روحانیون وعلما واشخاص فرهیخته مصری وظیف بسیار سنگینی بردوش دارند تا با راهنمای های دلسوزانه  واگاهی دادن به جامعه جلوی هرگونه افراط وتفریط را گرفته واز افتادن مردم به  به ورطه نابودی جلو گیری کنند وحرکت اعتراضی مردم به سر انجام برسد. انشا الله

ظرف مدت سه سال حضور مهاجرین افغانستانی در ایران قانونمند و رسمي میشود

ظرف مدت سه سال حضور مهاجرین افغانستانی در ایران قانونمند و رسمي میشود

ورتال وزارت کشور ایران، از قول سردار سرتیپ اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران نوشت:  قرار شده كه ظرف مدت سه سال حضور افغان ها را در كشور قانونمند و رسمي كنيم و ازهمين روباهمكاري ارگان هاي مختلف گام نخست يعني ثبت نام رسمي افغان هاآغازشده است.
اين مقام انتظامي در خصوص حضور اتباع بيگانه به ويژه افغاني ها و پاكستاني هاي غيرمجاز در كشور و برنامه ناجا براي برخورد با آنها ، گفت: حضور اين اتباع در كشور ما از چند جنبه بايد بررسي شود كه يك بخش آن مربوط به نياز بازار كار كشور ما به اين نيروها و بخشي ديگر مربوط به مسايل اقتصادي اين كشورها است.
احمدي مقدم اظهار داشت: حضور اتباع بيگانه غيرمجاز ، موضوعي نيست كه بشود در عرض مدت كوتاهي آن را حل كرد بلكه بايد طي يك روند زماني مشخص آن را مورد حل و فصل قرار داد كه خوشبختانه هم اكنون گام هايي در اين خصوص برداشته شده است.
وی گفت:  قرار شده كه ظرف مدت سه سال حضور افغان ها را در كشور قانونمند و رسمي كنيم و ازهمين روباهمكاري ارگان هاي مختلف گام نخست يعني ثبت نام رسمي افغان هاآغازشده است.

صدور کارت موقت یکساله برای مهاجرین افغانستانی مقیم ایران!

صدور کارت موقت یکساله برای مهاجرین افغانستانی مقیم ایران!

پورتال وزارت کشور ایران  اعلام کرد ۳۰۰ هزار کارت موقت کار آماده توضیع میباشد.
مهاجرین افغانستانی که دارای کارت آمایش ششم میباشند با وارز نمودن مبلغ ۱۴۰ هزارتومان به حساب وزارت کار ایران وبا در دست داشتن فیش واریزی به اداره کار محل زندگی خود مراجعه نموده وکارت موقت یکساله دریافت کنند.
 ۱.۵ میلیون مهاجر غیر مجاز
سر انجام با رفتن سید تقی قائمی مدیر کل سابق امور اتباع ومهاجرین خارجی، وانتصاب سید محمد تهوری به عنوان مدیرکل اتباع ومهاجرین خارجی توسط محمد مصطفی نجار وزیر کشور ایران، آمار مهاجرین به اصطلاح غیر مجاز هم اعلام شد.
پور تال وزارت کشور ایران تعداد مهاجرین که در تابستان سال روان در طرح ساماندهی وزات کشور شرکت کرده اند را حدود ۱.۵ میلیون اعلام کرده است.

یک جفت قناری در تلویزیون ایران!

یک جفت قناری در تلویزیون ایران!

اشاره:
پنجشنبه شب ۳۰/۱۰/۱۳۸۹شبکه چهار سیمای جمهوری اسلامی برنامه پخش شد به عنوان”افغانستان،  تهدید ها وفرصت های فرهنگی” دراین برنامه نادر طالب زاده به عنواه مجری و حسین محمودیان مستند ساز ودونفر مهاجر افغانستانی آقا یان دکتر حفیظ الله شریعتی استاد دانشگاه در تهران وعبدالملک شفیعی مستند ساز مقیم داخل کشور به عنوان مهمان حضور داشتند واز طریق تلفن بامحمدحسین جعفریان مستند ساز ورایزن سابق فرهنگی ایران در کابل ارتباط برقرار شد ودر آخر های برنامه هم مهدی خالقی مستند ساز هم دعوت شده بود که در محرم همین سال روان در افغاانستان حضور داشته است.
لازم دانستم مشاهدات خودم را از این برنامه خدمت خوانندگان تقدیم کنم. نکته قابل عرض اینکه برنامه را فقط یکبار دیدم ممکن است در نوشتن فقط نقل به مضمون بشود وحین جملات گوینده گان را نباشد.
دکوراسیون برنامه:
من توسط چند نفر از دوستان از پخش این برنامه مطلع شدم وزمانیکه کانال مذکور را مشاهده کردم دقایقی از برنامه گذشته بود.
دکوراسیون برنامه خیلی جالب بود. آقایان طالب زاده ومهمان ایرانی، نزدیک به دوربین ومهمانان مهاجر هزاره آقایان شریعتی وشفیعی در آنطرف میز نشسته بودند.
مهمانان ایرانی با هیکل های گنده، قوی پر آنرژی وسرحال با اعتماد به نفس بالا دیده میشدند ولی جناب شریعتی وشفیعی  مانند یک جفت قناری در آن طرف میز حضور داشتند. زمانیکه نمایی از این دوبزرگوار نشان داده میشد من احساس سرما میکردم فکر میکردم از شدت سرما دندانهای این دوستان به همدیگر میخورد وچهره های شان هم مثل هم بودند هردو عینکی، هردو هم بدون ریش وسیبیل عینک های شان مشابه هم که در نمای نزدیک که خیلی کم پخش شد تشخیص شان دشوار بود. البته این دوشواری بعد صحبت این عزیزان کمتر شد چونکه جناب شریعتی موهای سرش بلند است.
نا هماهنگی در پخش برنامه:
در پخش برنامه از مجری محترم تا مهمان و ودیگر عوامل ناهماهنگی های فروانی وجود داشت که معمولا” در تلویز یون ایران مشاهده نمیشود.
من نمیدانم که چه زمانی از مهمانان مهاجر هزاره دعوت شده بود وآنچه که مشاهده شد به نظر میرسید عجله در پخش این برنامه وجود داشته است. نادر طالب زاده که مجری این برنامه هست، چند ورق کاغز روی میز گذاشته بود ومانند بچه مدرسه ها که دنبال انشاء شب گذشته اش میگردد، او هم دنبال یک شماره بود که از ۱ تا ۹ نوشته شده بود که چند بار شماره را اعلام کرد که مربوط به موضوع ودقایق تعیین شده نبود.
در اکثر مواقع مجری سرگردان وبی هدف بود آنقدر به اصطلاح مین مین میکرد که حوصله بیننده را سر میبرد وزمانیکه خودش متوجه میشد عینکش را برمیداشت به چشمش میزد ودوباره برمیداشت میگذاشت روی میز ونگاهی  پرسش گونه به پشت صحنه می انداخت.
مهمانان دعوت شده هم تکلیف مشخصی نداشتند  حسین محمودیان که اصلا معلوم نبود چرا امده! وهیچ حرفی برای گفتن نداشت.  هی به نادر طالب زاده نگاه میکرد.
عبدالملک شفیعی که به نظراسترس زیاد داشت ویا واقعا” حرفی برای گفتن نداشت ویا نمیدانست که چه بگوید که به درد این برنامه بخورد وطوری حرف میزد که شاید خودش هم متوجه نمیشد در قسمتی از برنامه به جای نیروهای مهاجم امریکایی، نزدیک بود بگوید (ایرانی) که خدا رحم کرد. این طرز صحبت جناب شفیعی، دکتر شریعتی را وادار کرد که حرف های اورا قطع کند وخودش رشته کلام در دست بگیرد وکمی به قول معروف آبرو داری کند.
هر وقت هم برنامه خیلی به  هم میریخت در گوشه دیگر شاید در اتاق دیگر خانمی بعد از سلام علیک اس ام اس های ارسالی را میخواند که خیلی هم کم بود ویا مثلا قابل خواندن نبود.
اهداف پخش این برنامه
مشکوک بود!
جمعه گذایی گذشته در تاریخ ثبت خواهد شد ! تظاهرات افغانستانیهای مقیم ایران علیه افغانستانیهای مقیم داخل.!
این برنامه با تمامی ناهماهنگی وآبکی بودنش سعی داشت به بیننده القا کند که افغانستان در خطر هست وبا پخش صحنه های از عملیات نیرو های امریکایی وقسمتی از مصاحبه ای انها در صدد تثبیت هدف مورد نظر خود بود و فیلم ها وصحنه های که نشان میداد هیچ ارتباطی به موضوع ونام برنامه نداشت مثلا” قرار بود این برنامه فرهنگی باشد ولی صحنه های که نشان داده میشد کاملا” نظامی  وکشت وکشتار بود؛ این موضوع تا جایی پیش رفت که اعتراض دکتر شریعتی را در پی داشت وایشان در توضیح کوتاهی گفتند که در افغانستان وضعیت این اندازه بد وخطر ناک نیست.
مهمانان برنامه
آقای جعفریان کسی هست که سالها در افغانستان حضور داشته وبا اکثر فرماندهان جهادی وغیر جهادی دیدار ومصاحبه داشته است ومیتوان گفت خیلی از مسایل ومشکلات افغانستان مطلع هست ودر این مورد مستند ها وگزارشات فراوانی از او موجود است.
ایشان در ارتباط تلفنی از کم توجهی وبی مسئولیتی دست اندر کاران فرهنگی ایران، گیله داشتند ومثال زدند که چرا بی بی سی برای افغانستان برنامه مستقل دارد ولی ما که افغانستان پاره تن ما است هیچ برنامه مفیدی نداریم. شاید این ارتباط مفید ترین قسمت این برنامه طولانی بود.
مهدی خالقی هم که به تازگی از افغانستان برگشته وبزودی باید دوباره برود چیزی به درد بخوری نگفت وسوغات فرهنگی او پخش قسمتی از عزاداری ایام محرم برای امام حسین(ع) که گفته شد توسط اهل سنت برگزار شده است بود ونتیجه اینکه مردم افغانستان تفکر ضد امریکای دارند؛ به سخنان چند نفر راننده تاکسی، که اورا جا به جا میکرده استناد نموده وبه خورد هفتادمیلیون بیننده به اضافه سه میلیون مهاجر افغانستانی داد.!
برادر شفیعی هم که معلوم نبود مجذوب چه چیزی شده بود که اصلا” که معلوم نبود چه میگوید وچرا دعوت شده است شاید هدف از دعوت او جفت کردن قناری بود که بهتر اواز بخوانند که نخواندند.
واما دکتر شریعتی در صحبت پایانی اش بدک نبود اگر چه لحن حرف زدنش در حد یک استاد دانشگاه وشخصیت فرهنگی نبود!  انتظار داشتیم همین حرف هارا با اعتماد به نفس بالا که از حالت ملتمسانه خارج باشد بگوید وصدایی واقعی جامعه فرهنگی افغانستان را به گوش ملت ایران برساند.
نتیجه
من فکر میکنم اگر صد ها برنامه با این کیفیت واین ادا اطوار مصنوعی به طور ۲۴ ساعته از تمام شبکه های ایران پخش شود؛  نتیجه اش آنچه که مد نظر مسئولان سمعی وبصری ایران هست نخواهد بود.
تا جای با دکتر شریعتی هم عقیده هستم که نباید نگاه مسئولان ایرانی، به افغانستان صرفا” نظامی وامنیتی باشد ولی شخصا” پیشنهاد میکنم که اگر چنانچه مسئولان ودست اندر کاران حوزه فرهنگی ایران، واقعا” در پی بهبود اوضاع فرهنگی بین دو ملت ایران وافغانستان هستند، بهتر است آنچه که واقعیت دارد ببینند واز نگاه خاص واز پشت عینک خاص وهدف خاص بیرون آیند.

فوتبال آسیا، در تسخیرچشم بادامی ها

فوتبال آسیا، در تسخیرچشم بادامی ها

اشاره:
مطلب زیر فردای بازی ایران وکره جنوبی در پانزدهمین دوره بازی های جام ملت های آسیاه تحریر شده بود که به علت تعطیلی چند روزه وبلاگم مجال نشر پیدا نکرد.!
حالا که ژاپن قهرمان آسیاه شده است، نشر این مطلب چندان بی مناسبت نخواهد بود.
ایران بعد از سه بازی بلاخره باخت وحذف شد.
من از فوتبال زیاد چیزی نمیدانم ولی آنچه که در بازی نفس گیر شب گذشته دیدم، ایران اصلا" خوب بازی نکرد ونتیجه هم باختن وحذف شدن از گردونه مسابقات جام ملت های آسیا در سال 2011بود.
من طرفدار تیم ملی کره جنوبی بودم ودر کل طرفدار این چشم بادامی های نژاد زرد هستم. دلیلش هم فقط وفقط چشمان بادامی وشباهت ظاهری است وگرنه من کجا وکره جنوبی کجا.
 به خاطر باخت ایران خوشحال نشدم ولی یک خورده حسابی با این جواد خیابانی داشتم که دیشب دلم خنک شد مخصوصا" اخر های بازی که  بغض کرده بود ودیگه نمیدانست که چه بگوید وبا تمام خالی بندی هایش مجبور شد اعتراف کند که بچه های ایران خوب بازی نکرد.
ماجرا به چند سال قبل بر میگردد وزمانیکه تیم ملی افغانستان در تهران  با تیم ملی ایران بازی داشت فکر میکنم در ورزشگاه تختی تهران بود.
در آن بازی حدود 15 هزار تماشاگر مهاجر افغانستانی برای تشویق تیم ملی افغانستان آمده بودند واین جواد خیابانی هم گزارشگر بود.
در آخر ای نیمه دوم وقتیکه گل های12 ،13و14  را از ایران دریافت کردیم، این اقا در پشت میکرفون داشت غش میکرد وهر بار که تیم ایران گل میزد، آب دهان این آقا جواد در گلویش گیر میکرد وحالت قپه شدن(خفگی) به او دست میداد وبعد از کمی مکث وقورت دادن آب دانش فریاد میزد گل 13 هم وارد دروازه افغانستان  شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد.
بعد خود همین آقا میگفت: ورزشگاه پر از تماشاچی است وجالب است که اکثر تماچی ها مهاجرین افغان هستند اینگار اینجا افغانستان است... وقورت دادن آب دهان وفریاد زدن گل 14 هم وارد دروازه افغانستان شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد.
در چنین حالتی فشار 14گل وارده شده بر تیم افغانستان وگزارشگری همراه با تمسخر وفریاد های چندیش آور این آقا باعث شد که دیگه هیچ وقت بازی که او گزارشگر بود را نگاه نکنم ودیشب با خودم گفتم میشینم، به تلویزیون زل میزنم تا روی این جواد خیابانی کم شود که شد.
پ.ن: از چهار تیم باقی مانده در بازی ها سه تیم آن چشم بادامی است.