درباره من

عکس من
تهران, Iran
با سلام؛ این وبلاگ برای آرشیو نوشته هایم است. به عبارت یک بک آب به حساب می اید.بنا براین خیلی دیر به اینجا سر میزنم در صورت که با نویسنده کار ضروری دارید، لطفا" به این http://hydari44.blogfa.com/ وبلاگ بیاید و یابا این ایمیل تماس بگیرد hydarie@yahoo.comبا تشکر

۱۳۸۹ مرداد ۲۵, دوشنبه

از بهسود تا کابل اهدافی به جز توطه نیست!

از بهسود تا کابل اهدافی به جز توطه نیست!

غرب کابل به خاک وخون نشست.

واقعا" باعث تاسف است.! هرجا هزاره ها هست کوچی ها هم هست! همیشه هم کوچی های مسلح وهزاره های بی دفاع!

آنچه محتمل به نظر می آید این است که نقشه کوچیها تغییرکرده وآنها زمانیکه بر اثر مقاومت مردم بومی در دشتها هاومراتع هزاره جات، راه به جایی نبردند وشکست خوردند، حال میخواهند در شهر ها عمل زشت خودرا تکرار وامتحان کنند. وحادثه ای غرب کابل وشهرک سبز بدون شک توطه از پیش تعین شده میباشد.

اصل ماجرا

حادثه غرب کابل بدون شک در راستای بدنام کردن هزاره ها اتفاق افتاده است. ودر این حادثه دست های پنهانی درکار است تا چهره ای پاک وصلح طلب هزاره ها راخدشه دارکند. از مدارک وشواهد به دست امده این طور استنباط میشود که عده ای با نام جعلی کوچی در ماه های قبل در قسمت از غرب کابل ساکن شدند وآهسته اهسته پیشروی نموده ومناطق که متعلق به هزاره ها است، مقداری را تصرف نموده ودرحال پیش روی به قسمت های که توسط هزاره ها خریداری شده وانها سند خرید دارند شده وقصد تصرف داشته اند. این عمل کوچی نما ها به طور طبیعی با عث واکنشی ساکنین انجا(هزاره ها) شده است. بی بی سی هم گزارشی دارد که میتوانید اینجا بخوانید:کشمکش‌های لفظی میان مردم محل و کوچی‌ها از چهل روز پیش.

در این میان ودر زمان اعتراض مسالمت امیز مردم محل به عمل زشت وناپسند کوچیها عده ای با فیر نمودن تیر به سمت مردم محل(هزاره ها) با عث تحریک احساسات آنها شده وکار به خشونت کشیده میشود. ومردم با سنگ وچوب به دفاع بر میخیزند.اینجا

ومتاسفانه انچه خیلی باعث تاسف میشود ودرد آور است عمل به اصطلاح پولیس ملی میباشد. به گزارشات رسیده اکثر تلفات جانی مردم محل توسط پولیس ملی انجام شده است. وپولیس ملی در این حادثه بی طرفی خود را حفظ نکرده وبه سمت مردم هزاره فیر نموده است که این خلاف قانون وخلاف وظیفه یک پولیس میباشد. خوانندگان حتما" به یاد دارند که در حمله وحشیانه کوچی ها به بهسود ودر زمان که کوچی ها خانه های مردم هزاره را آتش میزد وبه سمت زنان وکودکان شلیک میکرد این پولیس به اصطلاح ملی فقط نظاره گر جریان حادث بود وبا موبایل های شان عکس تهیه میکردند وبرای این کار شان توجیهی جالبی داشتند: این جنگ قومی است به دستور داده ادن دخالت نکنیم اینجارا بخوانید تجاوز و غارت مسلحانه حال در غرب کابل چه شده است که اعتراض طبیعی مسالمت آمیز مردم محل برای احقاق حق خودشان تبدیل به یک جنگ فرا قومی به نفع کوچیها شده است. آخرین گزارشات هم اعلام میکند که حادثه خیلی تاسف بار وتاثیر گزار بوده اینجا بخوانید بخوانید

هزاره هابه هوش باشند!

در حال حاضر هزاره ها در وضعیت قرار دارند که آیند ه آن قابل پیش بینی نیست. اگر این بحران به درستی هدایت نشود ممکن است پیامد های خیلی تاسف باری را درپی داشته باشد.

در اینجا یک چیزی نباید از نظر دور داشت آنهم اهداف کوچیها در حمله به بهسود وغرب کابل میباشد.

تجاوز کوچیها در مورد اول ودوم یکسان به نظر میرسد وهدف انها یکی میباشد که همانا تجاوز به حق هزاره ها با برنامه از قبل تعین شده، ومیخواهند این طور وانمود کنند که این هزاره ها است که همیشه برای انها مزاحمت ایجاد میکنند.!!! ومتاسفانه حوادث دوروز گذشته نشان میدهد که آنها دقیقا" به اهداف خود که همانا تحریک ((احساسات پاک)) هزاره ها است رسیده اند وبا شیطنت های که اتجام دادند، مردم را به خیایابانها کشانده وروی انها شلیک کردند وعده ای شهید وزخمی نمودند.

دو دید گاه متفاوت

بعد ازوقوع تاسف بار این حادثه درناک دو دید گاه متفا وت جود دارد.

گروه اول سفت سخت به این عقیده هستند که باید با قوه قهریه در برابر چنین حادثه ایستاد وجدا" باید مقابله به مثل کرد ودلیل شان هم این است که کوچیها وحشی تر از ان هستند که بشود با آنها مدارا کرد وسیاست چشم در برابر چشم اگر نباشد کوچیها عقب نخواهد نشست وبهترین مدرک شان رفتار وحشیانه سالهای گذشته آنها در هزارجات میباشد به همین علت طرفدار تظاهرات خشونت آمیز خیابانی بوده این روش را موثر وصحیح میدانند.

گروه دوم که بیشتر آنها سیاست مداران کار کشته ای مانند خلیلی ومحقق هستند وبیانیه داده مردم را به آرامش دعوت کرده اند وبا یک اظهار تاسف بسنده نمود اند.

حال به نظر شما چه کنیم تا کمتر آسب ببینیم وبیشتر نفع ببریم؟

در چنین وضعیتی اتحاد ویکپارچگی رمز موفقیت ما خواهد بود.

بهترین حالت این خواهد بود که تظاهرات واعتراضات مردمی ادامه داشته باشد اما نه خشونت آمیز بلکه به روش مسالمت آمیز وبدون تخریب اموال عمومی. با ادامه تظاهرات واعتراضات مسالمت آمیز مردمی باید نشان دهیم که ازحق خود نمیگذریم واهل خشونت وزیر پا گذاشتن قانون نیستیم وخوا هان صلح وآرامش در زندگی خود هستیم. در اینجا اگر مردم کمی مسیر تظاهرات را تغییر دهد وبه سمت دفاتر سیاست مداران هزاره کج نموده وخواسته خود با آنها درمیان بگذارند مفید خواهد بود.

در جهت دیگر سیاست مداران ما باید اختلافات درون گروهی را کنار بگذارند واگر بعد از کمباین و تبلیغات چند روزه، رمقی برای آنها مانده، ترس را ازخود دور نموده ودسته جمعی به حضور جناب کرزی رفته وخواسته ملت خود را مطرح نموده وپا فشاری نمایند، که اگر چنین بشود مطمئنا" از هر گونه کمباین ومصارف وتبلیغات دیگر مفید خواهد وبود ومتضمن نمایندگی آنها درولسی جرگه با رای های بالا خواهد بود.


همه ای ایران، سرای من است!

همه ای ایران، سرای من است!

-۱-

طرح شناسایی(ویاساماندهی) اتباع افغانی فاقد مدرک شنا سایی در ایران ادامه دارد.

اجرای این طرح نه تنها برای مهاجرین مقیم ایران، بلکه برای تمام مردم افغانستان یک شوک غیر منتظره بود.

گواهی ادعای نگارنده، میزان ونحوه ای استقبال مهاجرین در ایران وسرازیر شدن مردان جویای کار از افغانستان به سمت ایران میباشد. در داخل ایران متاسفانه خیلی دیر اطلاع رسانی صورت گرفت. اطلاع رسانی به این روش واقعا” باعث تاسف است. البته افراد مانند نگارنده که با دنیای اطلاعات واخبار سرکار دارم از مدت هاقبل از چنین طرحی مطلع شدم اما عموم مردم فقط یک روز قبل از اجرایی شدن این طرح آنهم به صورت شایعات ومبهم اطلاع یافتند وبرای اینکه بدانند این خبر صحت دارد یاخیر! صبح روز شنبه۱۳۸۹/۵/۲ خود را به پایگاه های که احتمال میدادند این طرح در انجا انجام شود رساندند که با دریایی از جمعیت مانند خود روبرو شدند که هیچ کدام اطلاع دقیقی نداشتند وبرای کسپ اطلاعات بیشتر به آن مکان مراجعه کرده بودند، وبه یکباره با پاسخ مثبت مسئولان پایگاه ها مواجه شدند. به همین علت در هفته ای اول اجرای این طرح وضعیتی خیلی تاسف باری حاکم بود.

اما درداخل افغانستان، به گزاشات عینی و با بسته بودن ومراقبت های شدید پلیس مرزی ایران حتی ((شلیک)) گلوله به سمت متجاوزان مرزی! این روزها مردان جویایی کار دسته دسته وگروه گروه قانونی ویا غیر قانونی خود رابه خاک ایران میرسانند وقبل از دوش گرفتن خود رابه یکی ازپایگاه های طرح شناسایی رسانده ثبت نام میکنند ورسید دریافت میکنند.!

-۲-

اما یک سئوال: چرا این طرح اجرا شد؟!!!

این روز ها سئوال بالا به صورت معما حل نشده در ذهن تمام مهاجرین افغانی مقیم ایران باقی مانده است وپاسخی برای آن ندارند.! علت هم رفتار،کردار وگفتار دولت جمهوری اسلامی ایران طی سالهای گذشته میباشد.

همان طور که میدانید در سالهای گذشته ومخصوصا” در ماه قبل از طرح شنا سایی تبلیغات وسیعی در رسانه های ایران علیه مهاجرین وکار گران افغانی مقیم ایران در جریان بود، وبخشی از کاستی ها وبد بختی های داخلی ایران، به حضور مهاجرین ربط داده میشد. واز طرفی دستگیری واخراج مهاجرین غیر قانونی که دیگر برای هیچ کسی تعجبی نداشت وتبدیل به یکی از کار های روزمره نیروهای انتظامی ایران شده بود. بنا براین با عملکرد دولت ایران در سالهای گذشته وسخت گیری های فراوان، اجرا شدن این طرح برای هیچ مهاجر افغانی قابل پیشبینی نبود.

-۳-

تمرکز زدای هدف اصلی این طرح.

کسانیکه در ایران زندگی کرده اند میدانند که درتمام ایران، چند استان بیشتر نیست که پزیرای مهاجرین افغانی، اعم از قانونی ویا غیر قانونی میباشند. ودر اکثر استانهای ایران، یا اصلا” مهاجرین رغبتی برای ساکن شدن ندارند ویا از طرف مردم بومی پزیرفته نمیشوند، به همین علت مهاجرین برای ادامه زندگی وکار در ایران استانهای مانند تهران، کرج،قم،اصفهان،شیراز وخراسان جنوبی وشمالی را انتخاب میکنند، وبعضی استانهای مرزی مانند سیستان وبلوچستان وبندر عباس استانهای ممنوعه برای اسکان مهاجرین میباشد.

آنچه که قابل پیشبینی است این خواهد بود که در سالهای آینده مهاجرین بنا به درخواست استانداران واتحادیه های کار گری، در سراسر ایران پراکنده خواهندشد. اجرای این سیاست(تمرکز زدایی) دوعلت میتواند داشته باشد.

۱- تجمیع مهاجرین در چند استان در دراز مدت به نفع دولت ایران نخواهد بود وایران اصلا” دوست ندارد محله ای بنام محله افغانی ها در ایران داشته باشد. زیرا در دراز مدت ممکن است با عث مشکلاتی برای ایران بشود.

۲- از نظر دولت وملت ایران مهاجرین افغانی یعنی کارگران ارزان،سخت کوش، بی درد سر، قابل اعتماد ومسئولیت پزیر! وتجربه ۳۰ ساله حضور مهاجرین در ایران این مسئله ثابت کرده است.

بنا براین بعد از گذشت ۳۰سال حضور مهاجرین در ایران ، هم اکنون دولت محمود احمدی نژاد به این نتیجه رسیده است که مهاجرین افغانی به جای تمرکز وتجمیع در چند استان، بهتر است در سراسر ایران پراکنده باشند تا هم به خوبی از توانای های شان به نفع صنعت گران ایرانی استفاده بشود وهم اینکه زیر نظر دولت در مناطق مشخص ومسئولین مشخص قرار داشته باشند. برای همین صحبت از لحاظ کردن تمامی دستگاه ونهاد های دولتی وبخش خصوصی در این طرح میباشد. اینجارا بخوانید.

-۴-

سهم هر استان چند افغانی؟

با این حال اگر در آینده نه چندان دور در صفحه خبرگزاریهای ایران بحث وجدل زیر را مشاهده کردید اصلا”تعجب نکنید!

برای مثال: اگر برای تصاحب وبه خدمت گرفتن همین مهاجرین مزاحم،نانخور،سربار،متجاوز، دزد، خلافکار، قاچاقچی و البته ((افغانی)) مانند بودجه سالانه ویا پول نفت وگاز ودیگر منابع طبیعی ایران، بین مسئولان استانهای ایران، واتحادیه های کارگری اختلاف افتاد وکار به جایی رسید که دولت محترم جمهوری اسلامی ایران برای رفع اختلاف بین استانداران واتحادیه ای کارگری بخش نامه صادر کند به این مضمون:

از هیئت وزیران به تمامی استانداران سرسر کشور: بعد ازشور ومزاکره زیاد هیئت وزیران فیصله نامه در رابطه باسر پرستی(تصاحب) کار گران مهاجر افغانی بدین شرح اعلام میکند.

۱- سهم استان تهران ۱۰۰۰۰۰نفر افغانی ۲- سهم استان قم ۷۰۰۰۰ هزار نفرافغانی ۳- سهم لرستان ۱۰۰۰۰ نفر افغانی۴- سهم استان فلان وفلان … الی اخر

-۵-

همه ای ایران، سرای من است!

درحال حاضر مهاجرینی که در این طرح ثبت نام کرده اند، کاغزی باریکی به اندازه ای ۲۰*۳سانتی متر ته آخرین برگه از پرونده های شان است که برای هرخانواده یک شماره اختصاص یافته است که نه نامی دارد ونه مشخصاتی.! همین ته برگه ها وشماره های روی آنها شده تمام امید وآرزوی مردمی آواره افغانی که آنرا با قدر وعزت تمام پرس نموده همراه خود دارند. شاید از این به بعد آنها با دیدن ماموران پلیس ایران تنشان نلرزد وقلب شان به تب تاب نیفتد وخون در رگ هایشان از حرکت باز نماند ورنگ رخ شان سفید نشود وزبانشان بند نیاید. اما این سرخوشی زیاد ادامه نخواهد داشت وبه احتمال زیاد در مدت نه چندان دور اسیر دست اتحادیه های کارگری سراسر ایران خواهند شد وسرنوشت شان به بخش خصوصی سپرده خواهد شد. ومعدن ها،کارخانه ها، حفاری ها در تمام مناطق بد آب وهوای ایران، منتظر شان خواهد بود. با اجرایی شدن کامل این طرح همه مهاجرین از هم اکنون با صدایی بلند فریاد بزنند:

(همه ای ایران، سرای من است)

این مطلب رااینجا هم میتوانید بخوانید

زیارت خانه خدا به اتفاق همسر

زیارت خانه خدا به اتفاق همسر

سالها است که هنگام که به عید سعید قربان نزدیک میشویم، مهاجرینی که بضاعت مالی دارند وبه اصطلاح واجب الحج هستند به فکر زیارت خانه خدا می افتند ودولت جمهوری اسلامی ایران هم تعداد محدودی را با شرایط خاص میپزیرد وهمراه زائرین ایرانی به مکه معظمه اعزام میکنند.

بعد از سالها، امسال هنگام ثبت نام برای اعزام به خانه خدا خیلی خوشحال وامید وار شدم. ودلیل خوشحالی من هم این است که تمام کسانیکه من اطلاع دارم وامسال عازم خانه خدا هستند به اتفاق همسرا نشان ثبت نام نموده وراهی خانه خدا میشوند.

این برای من مایه خوشحالی وافتخار است که هموطنانم به درجه ای از رشد فکری وفرهنگی رسیده اند وبه زنان(همسران خود) بها میدهند وهمراه خود به خانه خدا میبرند.