درباره من

عکس من
تهران, Iran
با سلام؛ این وبلاگ برای آرشیو نوشته هایم است. به عبارت یک بک آب به حساب می اید.بنا براین خیلی دیر به اینجا سر میزنم در صورت که با نویسنده کار ضروری دارید، لطفا" به این http://hydari44.blogfa.com/ وبلاگ بیاید و یابا این ایمیل تماس بگیرد hydarie@yahoo.comبا تشکر

۱۳۸۹ خرداد ۹, یکشنبه

کوچی رفت... تا بهار دیگر وحکایت دیگر!

نوشتن در باب کوچیها وجنایت هایش پایانی ندارد ونخواهد داشت. این نوشتار های کوچک بیشتر بیان درد دل وخالی کردن عقده های فروخورده جامعه ستم دیده ی بنام هزاره هست، تا نوشتن در باره ای کوچیها. چون زمان که میخواهی در باره ای کوچی بنویسی باید بدانی کوچی یعنی چه؟ اشخاصی که در سن وسال این حقیر قرار دارند، کم وبیش از روی تجربیات شان میدانند که کوچی چه مردمانی هستند وچه اهدافی دارند. برای آنها گذراندن یک سال زندگی با رمه وشتر انشان در سرزمین هزاره ها اصلا" اهمیتی ندارد. چه بسا که در طول ۳۰ سال انقلاب وجنگ های داخلی آنها حتی جرئت گذر از هزارجات نداشتند چه برسد که با رمه وشترانشان بیایند وجولان دهند بکشند،ببرند، غارت کنند آتش بزنند ودر آخر هم غرامت(جایزه) دزدی شان از دولت بگیرند! بلکه هدف آنها این است که توی چشم وسرزبانها باشند تاگذشت زمان فراموشش نکنند،تا دردنیا ودر صدر خبرها نامی ازانها باشد. حتی اگر شده سال یکبار. آنهم به عنوان تجاوز کننده! وظالم. آنها مانند ما انسان است جان دارند وجان خود رادوست دارند. بی گدار به آب نمزنند. چشم وگوش بسته تصمیم نمیگیرند. آنها هدف دارند.
هستند نویسنده های که اعتقاد دارند کوچی ها یک مشت انسانهای وحشی وبدور از مدنیت هستند که جز مال وشتر ودشت ها وعلف چرا های هزاره جای دیگر را بلد نیستند.! در پاسخ این دوستان باید عرض شود که همانطور که در پست های قبلی هم عرض کردم کوچی یک تفکر است با پشتوانه ای قوی نژادی. بعد از روی کار آمدن دولت کرزی آنها دوباره سر وکله شان پیدا شد وسال به سال جلوتر آمدند. هدف آنها دقیقا" دوجیز میباشد:۱ - توی چشم بودن وسرزبانها افتادن۲- اخذ پول ازدولت. به همین علت هرساله آنها تیری در تاریکی رها میکنند، وجالب اینجا است که هیچ وقت تیرشان کمانه نمیکند تا به خودشان برگردد.
خب! حالا که کوچیها دوست دارند سال یکبار باآمدن در هزارجات خودی نشان دهند وحیا هوی رسانه ای راه بیندازند، عده ای را بکشند،خانه ها راآتش بزنند،اموال مردم را به غارت ببرند، آخر سر هم با افتخار از دولت غرامت بگیرندوبروند! تا بهار دیگر وحکایت دیگر.!
براستی ما جامعه هزاره در چنین وضعتی چه کنیم تا کمتر آسب ببینیم؟!
امسال باهجوم کوچیها در هزارجات! انصافا" عمل کرد تک تک هزاره ها قابل تقدیر بود. چه مسئولان دولتی وچه نمایندگان مردم در ولسی جرگه چه نویسندگان،ژورنالستان،دانشجویان وافراد عادی هزاره ها. هر کسی به قدر توان خود بحمد الله عکس العمل نشان دادند وبه نفع جامعه هزاره فعالیت مثبت داشتند.
اما عده ی را عقیده بر این است که: چون نزدیک به انتخابات پارلمان هستیم، دوستان با این تحرکات مصنوعی خواستند وجهه بین مردم هزاره پیدا نموده ودر انتخابات رای بیا ورند.!!!حال تا چه اندازه این دیدگاه درست است یا غلط ! بماند،اما انچه که من میخواهم به آن اشاره کنم وجه مثبت قضیه است.
تحرکات دوهفته ای جمعی هزاره ها به هردلیل که بوده باشد یک چیزی را خوب نمایان ساخت وآنهم اتحاد وهمبستگی بود. در این دوهفته هزاره ها یک صدا شدند وعلیه ظلم وتجاوز قیام کردند ودستان خود را به هم گیره نموده محکم در برابر ظلم وبیداد گری کوچی ایستادند ونتیجه مقاومت وایستادگی خود را دیدند.
در طول تاریخ هیچ گاه کوچیها به این زودی وبا دست خالی هزاره جات را ترک نکرده بودند وهزاره ها با تمام آوارگی وبدبختی که کشیده اند ودر آیند در انتظار شان است، بازهم نسبت به سالهای گذشته آسیب کمتری دیده اند. واین را همه ما مدیون اتحاد وهمدلی وهمبستگی وهمصدایی تمام هزاره ها هستیم. بنا براین چه زیبا خواهد بود که این هم صدایی وهمدلی در تمام عرصه ها ادامه یابد.
اما در اخریک سوال:
۱- امسال کوچیها غافل گیر شدند! انتظار این همصدایی واتحاد را از جامعه صد پارچه هزاره نداشتند.
۲- امسال هزاره ها خیلی زود به هدف خود که همان عقب نشینی کوچیها از هزار جات بود رسید.آیا سال دیگر این روش موثر خواهد بود؟

سخنی با مردم عزیز بامیان



برادران وخواهران، این دلنوشته نه نصیحت است ونه مخالفت ویا موافقت، با شخص ویاگروهی خاصی، بلکه یک دردلی است از یک هموطن وهمکیش هزاره تان در دیار غربت وآوارگی. امید که جسارت این حقیر را عفو فرمائید.

در این گیر ودار ورجز خوانی کوچیها وفیصله نامه درکوزه ای دولت محترم، وطعنه های مجددی! ودر زمانیکه بهسود جولانگاه شتران ورمه های کوچی شده است وهر آن منتظر حوادث جبران ناپزیری میباشد. هر روز با دل نگران وچشمان اشک بار به صفحه اینترنت خیره میشوم تاخبری امید وار کننده ای را بخوانم.
اما متاسفانه روز به روز خبر ها برای جامعه هزاره بدتر ونا امید کننده تر میشود. تا امروز اگر یک چشمم برای مردم زادگاهم خوات اشک میریخت، از امروز به بعد برای هم کیشان بامیانی ام از چشم دیگرم هم اشک جاری شده است.
اعتراض به عمل کرد دولت ونمایندگانش حق همه مردم است. بدون شک تا انتقاد نباشد اصلاحی درکار نخواهد بود. وتضاهرات هم نشانه رشد فرهنگی وسیاسی یک جامعه پیشرفته ومتمدن میباشد.
این حقیر از کم وکیف خدمت ویا خیانت والی محترمه بامیان اطلاعی ندارم واصلا" وارد این بحث که این اعتراض ها صحیح است یانه، نمیشوم. اما آنچه که باعث نگرانی من میشود نه! خود تظاهرات، بلکه موقیعت وزمان آن است.
هم اکنون باید تمام انرژی جامعه هزاره متوجه بهسود وکوچیهای متجاوز باشد. زیرا با کمی غفلت وسهل انگاری بدون شک تاریخ تکرار خواهد شد وتراژدی غمبار نسل کوشی هزاره ها باز هم اتفاق خواهد افتاد. که اگر چنین شود باید مردم هزاره والی شدن و والی بودن از جنس خودآنهم یک"زن" را درخواب ببینند.
مردم عزیز بامیان باید متوجه باشند که اگر امروز یک والی زن درشهر بامیان نماینده دولت هست وآنها این نماینده راسنگ باران میکنند وبحمدالله از دماغ هیچ کسی خونی جاری نمیشود، بدون شک بخشی از این نعمت را مدیون اتحاد وهمدلی تمام هزاره ها هستند، چه آنهای که ساکن بهسود هستند و چه آنهای که ساکن مزار شریف وجا های دیگر افغانستان عزیز میباشند. برای کوچیها فرقی نمیکند چون هزاره هزاره است چه در بامیان باشد ویا بهسود ویا مزار شریف.
سخنان مجددی اگرچه بی طرفانه اعلام شده ولی زنگ خطری جدی برای تمام هزاره هااست. این سخنان به منزله چراغ سبز(شما بخوانید جهاد) به تمام پشتون ها برای متحد شدن وحمله ودرگیری احتمالی در هزارجات میباشد.
مردم عزیز بامیان نباید اسیر احساسات زود گذر بشوند. ما فرض رابر این میگیریم که خانم سرابی والی بی کفایتی است. خب حق با شما! اما لطفا" به سئوالات منی حقیر هم پاسخ دهید:
براستی شما ازرئیس دولت چی خیری دیده اید که ازنماینده آن ندیده اید.؟ آیا شما یک والی پشتون میخواهید؟ کسانیکه به این صورت با والی فعلی برخورد میکنند! آیا با داشتن دولت فاسد چون دولت فعلی آیا مطمئین هستند والی بعدی بهتر خواهد بود؟ آیا اگر شما برعلیه یک والی، غیر ازخانم سرابی تظاهرات میکردید ودفتر اورا یعنی ((دولت)) راسنگ باران میکردید، هیچ اتفاقی نمی افتاد؟ آیا خانم سرابی محض هزاره بودن با شما مدارا نکرده است. آیا بهتر نیست یک جانبه به قاضی نرویم؟
آیا مردم عزیز بامیان مانند مورچه ها بال در آروده اند؟!!!
ویا چون زورشان به خر! نرسیده! پالانش را میزنند.!!!
به هرحال دوستان وعزیزان، ریش سفیدان، تحصیلکرده گان وعقلای قوم هزاره مقیم بامیان، امروز خطر کوچیها را میشود با اتحاد وهمدلی دفع کرد، اما بدون شک خطر نفاق وزور آزمایی داخلی را نمیتوانیم، نه تحمل کنیم ودفع. پس خواهشمند است با کمی صبر وتحمل وبردباری و والبته درایت انشا الله مردم عزیز بامیان از این خطر به سلامت عبور کنند.

بیانیه ای حضرت آیت الله العظیمی محقق کابلی، و دو نکته ویک تذکر!


سر انجام حضرت آیت الله العظیمی محقق کابلی در باره تظاهرات های اخیر در شهر های افغانستان که علیه ایران انجام شد! بیانیه ای صادر کردند.
در مورد این بیانیه دونکته ویک تذکر تقدیم شما میکنم.
۱- نکته مثبت: متن بیانه را مطالعه کردم. در ابتدای بیانیه به نکته ای بسیار مهمی اشاره شده است که تا حالا من در هیچ جای نخوانده بودم. بخوانید. حمایت‌های معنوی ملت بزرگ افغانستان از نهضت اسلامی امام خمینی(ره) بر ضد نظام ستمشاهی پهلوی و مشارکت در رویدادهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به خصوص در دوران هشت سال دفاع مقدس ایرانیان علیه صدام متجاوز و تقدیم شهدایی در این جنگ نمونه‌ای از دوستی و براردی میان دو ملت است. سخنان از این دست را بارها با گوشهایم شنیدم. و هم اکنون جانبازان مهاجر افغانی را می شناسم که با درصد بالای جانبازی دست وپنجه نرم میکنند، وچه روزها که ازدرد به خود میپیچند و شبها یکه صدای ناله ای آنها به گوش میرسد . گذشته از اینکه مسولان ایران این مهاجرین رافراموش کرده وهیچ وقت حاضر نیست درباره آنها حرفی بزند.! اما در هیچ جایی توسط خود افغانیها، آنهم از زبان مردان بزرگ چون ایت الله محقق کابلی این چنین با صراحت مکتوب نشده است. حداقل من که ندیدم.
همین چند جمله کوتاه خود حکایتی است بزرگ در قلب انسانهای های آگاه ودانا.
۲- نکته منفی: آیا بهتر نبود این بیانیه زودتر نشر میشد؟ تا هم بندگان خدا که مقلد ایشان است، تکلیف خود رابدانند و هم خدای نکرده شبهه سفارشی بودنش در اذهان جامعه صورت نگیرد؟!
۳- یک تذکر: این روز ها کوچیها با حمایت دولت وطالبان در سرزمین هزاره ها جولان میدهند ورجز میخوانند.! امید وارم از طرف مسئولان مذهبی موضع گیری به موقع صورت بیگرد. انشا الله

هشدار به جامعه هزاره!

با کمال تاسف بایدعرض کنم خطر بزرگی در کمین هزاره ها است.
بعد از تجاوزات کوچیها در سرزمین هزاره جات وقیام مسالمت آمیز عمومی هزاره ها در سرتاسر جهان، باید اعتراف کنم در تمام عمرم این قدر احساس غرور نکرده بودم! ومرتب با خودم می گفتم: ما میتوانیم اگر وحدت، اتحاد ویکپارچگی خود راحفظ کنیم. در این چند روز قدرت وحدت ویکپارچگی را با تمام وجودم حس کردم. اما متاسفانه امروز در صفحات اینترنت خبر های خوبی مشاهده نکردم.
عزیمت کریم خلیلی به بهسود ونگرانی محمد محقق از این سفر وسردرگمی نمایندکان متحسن وبد تر ازهمه حرف حدیث برای نیت رفتن کریم خلیلی وتحسن نمایند گان پارلمان، دست در دست هم داده آینده نامعلومی را پیش روی ما قرار داده است.
موضع گیری حزبی وجناحی ونادیده گرفتن حقوق کل هزاره ها در چنین وضعیتی حکم انتحار را دارد.
منتظر روز های آینده میمانیم.
سرنوشت کریم خلیلی چه خواهد شد؟ آیا خطر درکمین او است؟!!! آیا او قربانی فیصله نامه رئیس جمهور خواهد شد؟
نگرانی محقق چیست؟ آیا او مشکل شخصی دارد ویا چیزهای میداند که مانمیدانیم؟
طرفدارن کاسه ای داغتر از آش دنبال چه هستند؟
آیا فاجعه دیگری در ره است؟!