سخنان جناب مستطاب کرزی در مورد دخالت ویرانگر خارجی ها در امور داخلی افغانستان در رسانه های نوشتاری ((فضای مجازی)) واکنش های مخلتف وانتقادات تندی را در پی داشت. که متاسفانه اکثریت این انتقادات بر اساس منافع حزبی وتشکیلاتی تنظیم ونشر شده است، نه بر اساس منافع ملی.!
این موضوع را از دو منظر میتوان تحلیل نمود.
۱- عوامل خارجی
۲- مصرف داخلی
عوامل خارجی: همین دیروزدر پست قبلی ام اشاره داشتم(سربسته) به فراموشی فرهنگ وسنت های اصیل وطنی وتاثیر پزیری مهاجرین از فرهنگ وسنت های غلط ایرانی.! اما با خواندن سخنان جناب کرزی صاحب به یکباره به این فکر افتادم که: کسانی که در داخل از ما مهاجرین مقیم ایران ایراد میگیرند ومیگویند: ای جماعت چه نشسته اید! در مملکت غریب، آواره ومهاجر، چرا به وطن نمی آئید؟ چرا بر نمیگردید تا باهم افغانستان را آباد کنیم.والی اخر... ! خوب است کمی هم به سخنان رئیس دولت خود توجه کنند وببینند ایشان با یکبار مهمان کردن محمود احمدی نژاد ویکبار مهمان شدن سر سفره ایرانی ها چنان از خود بی خود شده که فراموش کرده است که چه کسی وچه کشور های همین ۸ سال قبل دست مبارک اورا گرفتند ویک شبه ریس جمهورش کردند.! وحالا با خواندن چند جمله در گوش او وگذاشتن هندوانه مشهدی زیر بغلش چنان اورا به باور کاذب رسانده اند که فکر میکند با چند صباح ریاست بر کرسی که هیچ ضمانتی امنیتی،سیاسی، واجتماعی ندارد، به بهانه رد یک قانون که توسط نمایندگان خود مردم(نه دست پرورده خارجی ها) رد شده است، چشمان خودرا بسته وهرچی دلش بخواهد بگوید.! وتوی دلش هم بگوید گورپدر ملت ومنافع ملی! رفاقت را عشق است.
مصرف داخلی: معمولا" سیاست مداران زمان که در سیاست کم می آورند و وجهه سیاسی خود را رادر بین رقیبان داخلی خود در خطر میبنند، به دست به کاری غیر منتظره میزنند، به نوعی میخواهد افگار عمومی را به سوی دیگر سوق دهد. در سال گذشته بعد از حمله به زندانی در قندهار وفرار عده ای زیاد از افراد گروه طالبان ازآن زندان، ونمایان شدن فساد اداری وضعف مدریتی دولت ونیروهای امنیتی،اینجارا بخوانید جناب کرزی صاحب برای تغییر افگار عمومی به طور سریح از حمله وتلافی به کشور پاکستان صحبت کرد. اینجارا بخوانید وبنده شاهد بودم که رسانه های داخلی چگونه به یکباره تغییر موضع دادند. عده ای موافق سخنان کرزی و عده ای هم مخالف، ونتیجه این شد که مردم به کلی قضیه حمله به زندان وفرار افراد طالبان را به فراموشی سپردند.
واما این بار وبعد از باختن بازی سیاست در داخل، جناب کرزی دست به کار خطر ناکی زده است وجملات را بیان نموده است که اولا" مشروعیت خودش کلا" زیر سئوال رفته ودوما" ممکین است منافع ملی را هم به خطر بیندازد.
نتیجه: اگر حالت اول را مدنظر قرار دهیم همین جا به دولت وهیئت حاکمه ای افغانستان هشدار میدهم که وارد بازی ایران وغرب نشوند.
به دو دلیل:
اول: اینکه تجربه ثابت کرده است که ایران قابل اعتماد نیست. وهیج وقت برای رضای خدا کاری انجام نداده ونخواهد داد. واحیانا" اگر حرفی حدیثی را شنیده است بهتراست فراموش کند وهندوانه مشهدی را هم از زیر بلغشان دور بیندازند، زیرا اگر امروز رئیس جمهور ایران در کابل ودر کنار کرزی برای غرب رجز خوانی میکند، باید دانیست که این رجز خوانی از سر شکم سیری است ونه احتیاج، چون احتیاجات آنها جای دیگر برآورده میشود.
دوم: اگر قرار باشد( که حالا حالاها هم هست) ما دست به دامان کشور های خارجی باشیم! به نظر من بهتر است دست به دامان همان های باشیم که تاحالا بودیم. زیرا هم ثروت آنها زیاد است وهم تجربه کافی در اداره کشور مانند افغانستان دارند، وهم اعتقاد محکم تری به اجرای دموکراسی دارند.
اما حالت دوم: در حالت دوم من این عمل را نه تائید میکنم ونه رد. چون خودم بار ها شاهد بودم که در ایران اجرای چنین روشی خیلی خوب جواب داده است، ودر مواقع ضروری باید از آن روش استفاده بشود. ولی توصیه میکنم اگر چنانچه از این روش استفاده میشود حتما" با مشورت ومدیریت ودارا یت کافی انجام شود تا نه مشروعیت اصل حکومت زیر سئوال برود. به منافع ملی زیان وارد شود.
این موضوع را از دو منظر میتوان تحلیل نمود.
۱- عوامل خارجی
۲- مصرف داخلی
عوامل خارجی: همین دیروزدر پست قبلی ام اشاره داشتم(سربسته) به فراموشی فرهنگ وسنت های اصیل وطنی وتاثیر پزیری مهاجرین از فرهنگ وسنت های غلط ایرانی.! اما با خواندن سخنان جناب کرزی صاحب به یکباره به این فکر افتادم که: کسانی که در داخل از ما مهاجرین مقیم ایران ایراد میگیرند ومیگویند: ای جماعت چه نشسته اید! در مملکت غریب، آواره ومهاجر، چرا به وطن نمی آئید؟ چرا بر نمیگردید تا باهم افغانستان را آباد کنیم.والی اخر... ! خوب است کمی هم به سخنان رئیس دولت خود توجه کنند وببینند ایشان با یکبار مهمان کردن محمود احمدی نژاد ویکبار مهمان شدن سر سفره ایرانی ها چنان از خود بی خود شده که فراموش کرده است که چه کسی وچه کشور های همین ۸ سال قبل دست مبارک اورا گرفتند ویک شبه ریس جمهورش کردند.! وحالا با خواندن چند جمله در گوش او وگذاشتن هندوانه مشهدی زیر بغلش چنان اورا به باور کاذب رسانده اند که فکر میکند با چند صباح ریاست بر کرسی که هیچ ضمانتی امنیتی،سیاسی، واجتماعی ندارد، به بهانه رد یک قانون که توسط نمایندگان خود مردم(نه دست پرورده خارجی ها) رد شده است، چشمان خودرا بسته وهرچی دلش بخواهد بگوید.! وتوی دلش هم بگوید گورپدر ملت ومنافع ملی! رفاقت را عشق است.
مصرف داخلی: معمولا" سیاست مداران زمان که در سیاست کم می آورند و وجهه سیاسی خود را رادر بین رقیبان داخلی خود در خطر میبنند، به دست به کاری غیر منتظره میزنند، به نوعی میخواهد افگار عمومی را به سوی دیگر سوق دهد. در سال گذشته بعد از حمله به زندانی در قندهار وفرار عده ای زیاد از افراد گروه طالبان ازآن زندان، ونمایان شدن فساد اداری وضعف مدریتی دولت ونیروهای امنیتی،اینجارا بخوانید جناب کرزی صاحب برای تغییر افگار عمومی به طور سریح از حمله وتلافی به کشور پاکستان صحبت کرد. اینجارا بخوانید وبنده شاهد بودم که رسانه های داخلی چگونه به یکباره تغییر موضع دادند. عده ای موافق سخنان کرزی و عده ای هم مخالف، ونتیجه این شد که مردم به کلی قضیه حمله به زندان وفرار افراد طالبان را به فراموشی سپردند.
واما این بار وبعد از باختن بازی سیاست در داخل، جناب کرزی دست به کار خطر ناکی زده است وجملات را بیان نموده است که اولا" مشروعیت خودش کلا" زیر سئوال رفته ودوما" ممکین است منافع ملی را هم به خطر بیندازد.
نتیجه: اگر حالت اول را مدنظر قرار دهیم همین جا به دولت وهیئت حاکمه ای افغانستان هشدار میدهم که وارد بازی ایران وغرب نشوند.
به دو دلیل:
اول: اینکه تجربه ثابت کرده است که ایران قابل اعتماد نیست. وهیج وقت برای رضای خدا کاری انجام نداده ونخواهد داد. واحیانا" اگر حرفی حدیثی را شنیده است بهتراست فراموش کند وهندوانه مشهدی را هم از زیر بلغشان دور بیندازند، زیرا اگر امروز رئیس جمهور ایران در کابل ودر کنار کرزی برای غرب رجز خوانی میکند، باید دانیست که این رجز خوانی از سر شکم سیری است ونه احتیاج، چون احتیاجات آنها جای دیگر برآورده میشود.
دوم: اگر قرار باشد( که حالا حالاها هم هست) ما دست به دامان کشور های خارجی باشیم! به نظر من بهتر است دست به دامان همان های باشیم که تاحالا بودیم. زیرا هم ثروت آنها زیاد است وهم تجربه کافی در اداره کشور مانند افغانستان دارند، وهم اعتقاد محکم تری به اجرای دموکراسی دارند.
اما حالت دوم: در حالت دوم من این عمل را نه تائید میکنم ونه رد. چون خودم بار ها شاهد بودم که در ایران اجرای چنین روشی خیلی خوب جواب داده است، ودر مواقع ضروری باید از آن روش استفاده بشود. ولی توصیه میکنم اگر چنانچه از این روش استفاده میشود حتما" با مشورت ومدیریت ودارا یت کافی انجام شود تا نه مشروعیت اصل حکومت زیر سئوال برود. به منافع ملی زیان وارد شود.