مصر وافغانستان، یک مقایسه کوچک!
مردم مصر تا ثبات سیاسی،اجتماعی واقتصادی راه طولانی وپر پیچ خمی دار پیش دارند من امیدوارم که مردم مصر به خواسته های برحق خود برسند.
اما در طرف دیگر قضیه مبارک وترک قدرت است که خیلی میتواندبرای همه مردم دنیا مخصوصآ حاکمان مستبد ودیکتاتور وخود خواه وخود پسند سرمشق باشد.
در خبر ها شنیدیم که مبارک رفت! استعفا داد! آنهم بعد از ۳۰سال حکومت بر یک کشور بزرگ وبا مردمان متمدن مانند مصر که یک قطب جهان عرب وخاور میانه میباشد، ولی هیچکس برای چند لحظه هم که شده خودش را ویا حاکمان سرزمین خود ش را به جای مبارک فرض نکرده و ترک قدرت را حس نکردند تا متوجه بشوند که مبارک دست به چه کار بزرگی زده است.
من از سابقه چگونه حکومت کردن مبارک اطلاعی چندانی ندارم وحقیقتا نمیدانم او در زما زمامداری ۳۰ ساله اش با مخالفانش چگونه رفتار کرده است. مثلا چند نفر را زندانی ویا اعدام ویا تبعید کرده ولی آنچه که در این سه هفته گذشت به نظر من مبارک انسان عاقل، فهمیده وسیاست مداری باشعوری میباشد.
ما نباید فراموش کنیم که مبارک رئیس جمهور مصر بود او تمام امکانات را که یک دیکتاتور میبایست در اختیار داشته باشد، داشت. او میتوانست به راحتی مانند دیگر دیکتاتور ها بکشد، ترور کند، بدزدد، زندانی کند شکنجه کند و برای ماندن به هردری بزند که این ماندن در راس قدرت ونرفتن خصیصه اصلی همه دیکاتور های جهان میباشد.
برای روشن شدن بهتر قضیه راهی دوری نمیروم وبه تاریخ نه چندان دور کشور خودمان افغانسنتان سری میزنیم.
بعد از سقوط دولت کمونیستی در افغانستان روی کار آمدن مجاهدین در افغانستان قرار براین شد که سران جهادی ویا همان جنگ سالاران برای فروکش کردن عطش ریاست طلبی وحس لذت بردن رئیس جمهور شدن به مدت دوماه نوبتی مقام ریاست جمهوری را در اختیار داشته باشد.
در مرحله اول حضرت مجددی صاحب رئیس جمهور شد مدت ۶۰ روزه ریاستش زود تر ازآنی که فکر میکرد تمام شد او از مقام خود کنار رفت وهمین کنار رفتن او بدون جنجال های سیاسی در آن زمان باعث شد که درحال حاضر مردم افغانستان حساب وِیژه برای او باز نموده واورا به عنوان ریش سفید وزعمای جنگ سالاران قبول داشته باشند.
اما نوبت به برهان الدین ربانی رسید وبعد از گذشت مهلت ۶۰ روزه همه انتظار داشتند که او استفعا دهد ولی هرچه گذشت او استعفا نداد ومزه ریاست وعنوان رئیس جمهور برای او وحزبش مزه دیگری داشت واین مزه سالها طول کشید وچه خانه های که خراب شد وچه جوانانی که کشته شد وچه اسیب های که به مردم وکشور رسید وچه زنانیکه بیوه شد وچه طفلانی که زیر پای نیروهای به اصطلاح جهادی لیه شدند ومردند وووو .. اگرربانی سر موعد از مقام ریاست جمهوری استعفا میداد کشور ما به سمت سویی دیگری میرفت.
این فجایع واتفاقات در حالی رخ داد که همگان میدانستند که ریاست جمهوری در آن زمان طبق اوضاع واحوال آندوره نامی بیش نبود وکسیکه که اهمیتی نمیداد مقام ریاست جمهور بود. کسانیکه در ان دوره حضور داشتند حتما” میدانند که برای دولت انزمان القاب مختلفی گذاشته بودند القاب مانند دولت یک حزب، دولت چهار خیابان کابل، وبعد تر، دولت بدخشان ویا دولت یک ولایت وکاریکاتوری در نشریات چاپ میشد مضمونش این بود که صندلی ریاست جمهوری چسپ دوقولو دارد هرکسی رویش بنشیند به صندلی میچسپد ودیگر نمیواند بلند شود.
ومثال دیگری که میتوانم بگویم همین انتخابات ریاست جمهوری در زمان فعلی است که همه میدانند با چه افتضاحی جناب کرزی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدند حال اگر این اتفاقات واعمال مردمان خودمان را با اتفاقات مصر وریاست ۳۰ ساله حسنی مبارک مقایسه کنیم در می یابیم که او دارای عرت نفسی بالاتر ودرک شعور سیاسی بهتری نسبت به دیگر دیکتاتور های جهان میباشد.
شاید در اینجا برخی صاحب نظران عقیده داشته باشند که مبارک نه به اختیار خود رئیس جمهور بود ونه با اختیار خود استعفاداد بلکه این امریکا بوده و هست که به او دستور میدهد که چه کار کند. من این تفکر را رد نمیکنم ولی میخواهم یک موضوعی را عرض کنم که تمام کشور های خاور میانه مانند مصر وبلکه بد تر از مصر دارای حاکمان مستبد ودیکتاتور میباشند دیر یا زود ما در این کشور ها شاهد تغییرات نحوه اداره حکومت خواهیم بود. من دوکشور را مثال میزنم عربستان وسوریه! در هردوی این کشور احتمال وقوع اعتراضات مانند مصر وتونس وجود دارد. به نظر شما رفتار حاکمان این دو کشور در زمان اعتراضات مردم مانند رفتار دولت مردان حسنی مبارک خواهد بود؟!
منبع: وبسایت غرجستان
بلاخره مبارک بعد از سه هفته اعتراضات مردمی به تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۲۲ خورشیدی مجبور شد استعفا کند.تحولات مصر را اگر از نزدیک نگاه کنیم بدون شک درسهای به ما میدهد وتجربه های مارا افزون میکند اولین درسی که از این تحولات میگریم اعتراض ومقاومت مردم برای خواسته های واقعی بدون عقب کشیدن ونا امید شدن است. همان طور که میدانید سه هفته است که مردم مصر با اعتراضات شبانه روزی خود تلاش کردند تا به سران حکومت مصر مخوصوصا” حسنی مبارک بفهماند وبقبولاند که دیگر در مصر جایی ندارد.
مردم مصر تا ثبات سیاسی،اجتماعی واقتصادی راه طولانی وپر پیچ خمی دار پیش دارند من امیدوارم که مردم مصر به خواسته های برحق خود برسند.
اما در طرف دیگر قضیه مبارک وترک قدرت است که خیلی میتواندبرای همه مردم دنیا مخصوصآ حاکمان مستبد ودیکتاتور وخود خواه وخود پسند سرمشق باشد.
در خبر ها شنیدیم که مبارک رفت! استعفا داد! آنهم بعد از ۳۰سال حکومت بر یک کشور بزرگ وبا مردمان متمدن مانند مصر که یک قطب جهان عرب وخاور میانه میباشد، ولی هیچکس برای چند لحظه هم که شده خودش را ویا حاکمان سرزمین خود ش را به جای مبارک فرض نکرده و ترک قدرت را حس نکردند تا متوجه بشوند که مبارک دست به چه کار بزرگی زده است.
من از سابقه چگونه حکومت کردن مبارک اطلاعی چندانی ندارم وحقیقتا نمیدانم او در زما زمامداری ۳۰ ساله اش با مخالفانش چگونه رفتار کرده است. مثلا چند نفر را زندانی ویا اعدام ویا تبعید کرده ولی آنچه که در این سه هفته گذشت به نظر من مبارک انسان عاقل، فهمیده وسیاست مداری باشعوری میباشد.
ما نباید فراموش کنیم که مبارک رئیس جمهور مصر بود او تمام امکانات را که یک دیکتاتور میبایست در اختیار داشته باشد، داشت. او میتوانست به راحتی مانند دیگر دیکتاتور ها بکشد، ترور کند، بدزدد، زندانی کند شکنجه کند و برای ماندن به هردری بزند که این ماندن در راس قدرت ونرفتن خصیصه اصلی همه دیکاتور های جهان میباشد.
برای روشن شدن بهتر قضیه راهی دوری نمیروم وبه تاریخ نه چندان دور کشور خودمان افغانسنتان سری میزنیم.
بعد از سقوط دولت کمونیستی در افغانستان روی کار آمدن مجاهدین در افغانستان قرار براین شد که سران جهادی ویا همان جنگ سالاران برای فروکش کردن عطش ریاست طلبی وحس لذت بردن رئیس جمهور شدن به مدت دوماه نوبتی مقام ریاست جمهوری را در اختیار داشته باشد.
در مرحله اول حضرت مجددی صاحب رئیس جمهور شد مدت ۶۰ روزه ریاستش زود تر ازآنی که فکر میکرد تمام شد او از مقام خود کنار رفت وهمین کنار رفتن او بدون جنجال های سیاسی در آن زمان باعث شد که درحال حاضر مردم افغانستان حساب وِیژه برای او باز نموده واورا به عنوان ریش سفید وزعمای جنگ سالاران قبول داشته باشند.
اما نوبت به برهان الدین ربانی رسید وبعد از گذشت مهلت ۶۰ روزه همه انتظار داشتند که او استفعا دهد ولی هرچه گذشت او استعفا نداد ومزه ریاست وعنوان رئیس جمهور برای او وحزبش مزه دیگری داشت واین مزه سالها طول کشید وچه خانه های که خراب شد وچه جوانانی که کشته شد وچه اسیب های که به مردم وکشور رسید وچه زنانیکه بیوه شد وچه طفلانی که زیر پای نیروهای به اصطلاح جهادی لیه شدند ومردند وووو .. اگرربانی سر موعد از مقام ریاست جمهوری استعفا میداد کشور ما به سمت سویی دیگری میرفت.
این فجایع واتفاقات در حالی رخ داد که همگان میدانستند که ریاست جمهوری در آن زمان طبق اوضاع واحوال آندوره نامی بیش نبود وکسیکه که اهمیتی نمیداد مقام ریاست جمهور بود. کسانیکه در ان دوره حضور داشتند حتما” میدانند که برای دولت انزمان القاب مختلفی گذاشته بودند القاب مانند دولت یک حزب، دولت چهار خیابان کابل، وبعد تر، دولت بدخشان ویا دولت یک ولایت وکاریکاتوری در نشریات چاپ میشد مضمونش این بود که صندلی ریاست جمهوری چسپ دوقولو دارد هرکسی رویش بنشیند به صندلی میچسپد ودیگر نمیواند بلند شود.
ومثال دیگری که میتوانم بگویم همین انتخابات ریاست جمهوری در زمان فعلی است که همه میدانند با چه افتضاحی جناب کرزی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدند حال اگر این اتفاقات واعمال مردمان خودمان را با اتفاقات مصر وریاست ۳۰ ساله حسنی مبارک مقایسه کنیم در می یابیم که او دارای عرت نفسی بالاتر ودرک شعور سیاسی بهتری نسبت به دیگر دیکتاتور های جهان میباشد.
شاید در اینجا برخی صاحب نظران عقیده داشته باشند که مبارک نه به اختیار خود رئیس جمهور بود ونه با اختیار خود استعفاداد بلکه این امریکا بوده و هست که به او دستور میدهد که چه کار کند. من این تفکر را رد نمیکنم ولی میخواهم یک موضوعی را عرض کنم که تمام کشور های خاور میانه مانند مصر وبلکه بد تر از مصر دارای حاکمان مستبد ودیکتاتور میباشند دیر یا زود ما در این کشور ها شاهد تغییرات نحوه اداره حکومت خواهیم بود. من دوکشور را مثال میزنم عربستان وسوریه! در هردوی این کشور احتمال وقوع اعتراضات مانند مصر وتونس وجود دارد. به نظر شما رفتار حاکمان این دو کشور در زمان اعتراضات مردم مانند رفتار دولت مردان حسنی مبارک خواهد بود؟!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر