صفحات اینترنت وخبرگزاریها، باز هم بوی تعفن میدهد! هر ساله در چنین مواقعی سروکله غاصبانی بنام کوچی! در سر زمین هزاره ها خود نمایی میکند.!
برای شناخت کوچی فقط کافی است نام آنرا در گوگل تایپ کنید تا متوجه بشوید با انسان های جاهل وبی رحمی طرف هستید. انسانهای که میراث خور اجداد از خدا بی خبر شان شده اند. اجدادی که به ناحق قومی را نابود و سرزمینی مردمی بنام" هزاره" را غصب کردند! وآنرا ملک شخصی خود خواندند.!
در فصل بهار وهنگام کشت وزراعت کشاورزان هزاره، وزمانیکه چشم ها به آسمان خدا ورحمت او بنام باران دوخته میشود تا قطره قطره ببارد وبرزگی خداوند برای بندکانش ثابت شود. وهزاره ها هم با امکانات اندک با کاشت گندم در دشتها ومراتع از محبت خدای خود تشکر میکنند ودا دانه گندم را در زیرخاک میکارند ومنتظر میمانند تا رحمت خداوند افزون گردد.
درست زمانیکه آنها نتیجه زحمات شان را به چشمان خود میبینند وبعد از نماز شب سجده شکر در برابر نعمت های خدای خود به جا می آورند تا ثابت کنند بندگان زحمتکش ودرست کاری هستند. اما به ناگاه صبح که از خواب برمیخیزند تمام آن نعمتهای خوب خدارا با خاک یکسان مبینند! به فاصله یک شب فقط یک شب تمام زحمات چند ماهه آنها پایمال شتران، واحشام افراد انسان نما بنام کوچی میشود. مکان های که تا شب قبل سر سبز وپر از جوانه های گندم بود، فقط به فاصله یک شب وبه جای جوانه های گندم فقط خاک است و خاک!!! ونا امیدی مردمی بنام هزاره.
این تراژدی چند نسل است که در بین هزاره ها تکرار میشود. ومتاسفانه کسی هم نیست که فکری به این وضعیت تاسف بار بکند.
بدون شک اگر از یک فرد هزاره برگترین خاطره ای بد زندگی او را بپرسید، همین بی رحمی وتاراج زندگی آنها توسط کوچیها میباشد. وبزرکترین نگرانی آنها در تمام عمر باز هم همین کوچیها وبازگشت هرساله انها میباشد.!
عکسها از وبلاگ:http://zahirnazari.blogspot.com/
... ودلهای مضطرب چشمان نگران... وتکرار تراژدی... بلی باز هم کوچیها آمده اند.!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر