در بعضی روزنامه ها، ستون ثابتی هست به عنوان"دوکلمه حرف حساب" که به طور خلاصه به مسایل روزجامعه پرداخته میشود، که بیشتر سیاسی است. البته ممکن است در هر روزنامه عنوان آن متفاوت باشد اما اصل همان دوکلمه حرف حساب است.
البته این نه اولین باراست ونه آخرین باری خواهد بود که از اینجا به عنوان منبع نوشته های وبلاگم استفاده میکنم. کسانی که خوانند ه ثابت وبلاگم باشند به خوبی میدانند که اکثر نوشته هایم با منبع وآدرس لینک میباشند. گاهی پیش آمده که برای تحریر یک مطلب از ۱۰ منبع وبا ذکرآدرس لینک استفاده کردم. تا خدای نکرده در فضای سایبری حقی از کسی ضایع نشود.
این حقیر با فرصتی که دارم به خوبی میتوانم در فضای مجازی چرخی زده ومطالب مورد نطرم بیابم،بخوانم ودر موقع ضرورت از آنها استفاده کنم، که این وبلاگ هم یکی از انها است وبه کرات از نوشته های این وبلاگ استفاده کرده ام. حال سئوالی که برایم پیش آمده این است که براستی چرا تا حالا این دوست ما از این حقیر حرف حساب نخواسته بود ولی با نشراین مطلب در وبلاگم از من حرف حساب خواسته است؟!
در کل دومدل حرف حساب داریم:
۱- خصوصی
۲- عمومی
خصوصی: اگر منظور دوست ما حرف حساب خصوصی باشد که باید عرض کنم این حقیر شخصا" شمارا نمیشناسم! حتی نمیدانم نام واقعی تان چیست؟درکجا زندگی میکنید؟ازکجای افغانستان هستید؟شغل ومقام جنابعالی چیست؟ حتی نمیدانم در داخل اقغانستان هستید ویابیرون آن! به نظر شما حرف حساب خصوصی با چنین شخصی احمقانه نیست؟!
عمومی: اگر منظور عمومی باشد باید عرض شود بلی: با کمال احترام به تفکرات حضرت عالی وبا توجه به اینکه این حقیر به همه نویسند گان با تمام علایق وسلایق احترام میگذارم واظهار نظر درباره ای تمام موارد را مجاز ولازم میدانم وکنتوری هم برای اندازه گیری گناه کسی در دست ندارم تا بدانم او کی وکجا گناه کرده، میکند وخواهد کرد.
از منظر عمومی بنده حقیر به دودلیل با شما حرف حساب دارم.
۱- شما از شخصی که معاونت دومی ریاست جمهوری را در اختیار دارد طرف داری میکنی وبه شدت از او وکار های او حمایت نموده برای او تبلیغ میکنی(البته این هواداری حق شما است): به همین علت نوشته هایت دیگر شخصی نبوده وجنبه عمومی می یابد.که هم قابل تمجید وهم قابل انتقاد میباشند.
۲- در مطلب اخیر خودتان را مسخره کرده اید یا مردم را؟ احساس کردم با این حرف های خاله زنک بازی تیشه بر ریشه کل هزاره میزنی وبا باعث شقاق بیشتر میشوید:همین وبس.
تکمیلیه: جناب ع. و هزاره بنده خیلی مخلیصیم امید که ازما نرنجیده باشید. بنده یک زمینی در شهرک حاجی نبی دارم(البته زرخرید است) یک وقت سوی تفاهم پیش نیاید ودوستان نگویند هدیه ی چیزی بوده. خدارا چه دیدی شاید همین روزها،ماه ها،سالها اگر آب تهران اجازه داد وما راهی وطن شدیم در همان شهرک ودر کنار زمین اهدایی به شما! همسایه تان شدیم.
کوه به کوه نمیرسد ولی آدم به آدم میرسد.
شعری که دکتر خاتمی بعد از ۸ سال ریاست جمهوری وهنگام خدا فظی قرائت کرد خدمت شما تقدیم میکنم:
خدایا چنان کن سر انجام کار/ که تو خوشنود باشی وما رستگار
ارادتمند: حیدری
البته این نه اولین باراست ونه آخرین باری خواهد بود که از اینجا به عنوان منبع نوشته های وبلاگم استفاده میکنم. کسانی که خوانند ه ثابت وبلاگم باشند به خوبی میدانند که اکثر نوشته هایم با منبع وآدرس لینک میباشند. گاهی پیش آمده که برای تحریر یک مطلب از ۱۰ منبع وبا ذکرآدرس لینک استفاده کردم. تا خدای نکرده در فضای سایبری حقی از کسی ضایع نشود.
این حقیر با فرصتی که دارم به خوبی میتوانم در فضای مجازی چرخی زده ومطالب مورد نطرم بیابم،بخوانم ودر موقع ضرورت از آنها استفاده کنم، که این وبلاگ هم یکی از انها است وبه کرات از نوشته های این وبلاگ استفاده کرده ام. حال سئوالی که برایم پیش آمده این است که براستی چرا تا حالا این دوست ما از این حقیر حرف حساب نخواسته بود ولی با نشراین مطلب در وبلاگم از من حرف حساب خواسته است؟!
در کل دومدل حرف حساب داریم:
۱- خصوصی
۲- عمومی
خصوصی: اگر منظور دوست ما حرف حساب خصوصی باشد که باید عرض کنم این حقیر شخصا" شمارا نمیشناسم! حتی نمیدانم نام واقعی تان چیست؟درکجا زندگی میکنید؟ازکجای افغانستان هستید؟شغل ومقام جنابعالی چیست؟ حتی نمیدانم در داخل اقغانستان هستید ویابیرون آن! به نظر شما حرف حساب خصوصی با چنین شخصی احمقانه نیست؟!
عمومی: اگر منظور عمومی باشد باید عرض شود بلی: با کمال احترام به تفکرات حضرت عالی وبا توجه به اینکه این حقیر به همه نویسند گان با تمام علایق وسلایق احترام میگذارم واظهار نظر درباره ای تمام موارد را مجاز ولازم میدانم وکنتوری هم برای اندازه گیری گناه کسی در دست ندارم تا بدانم او کی وکجا گناه کرده، میکند وخواهد کرد.
از منظر عمومی بنده حقیر به دودلیل با شما حرف حساب دارم.
۱- شما از شخصی که معاونت دومی ریاست جمهوری را در اختیار دارد طرف داری میکنی وبه شدت از او وکار های او حمایت نموده برای او تبلیغ میکنی(البته این هواداری حق شما است): به همین علت نوشته هایت دیگر شخصی نبوده وجنبه عمومی می یابد.که هم قابل تمجید وهم قابل انتقاد میباشند.
۲- در مطلب اخیر خودتان را مسخره کرده اید یا مردم را؟ احساس کردم با این حرف های خاله زنک بازی تیشه بر ریشه کل هزاره میزنی وبا باعث شقاق بیشتر میشوید:همین وبس.
تکمیلیه: جناب ع. و هزاره بنده خیلی مخلیصیم امید که ازما نرنجیده باشید. بنده یک زمینی در شهرک حاجی نبی دارم(البته زرخرید است) یک وقت سوی تفاهم پیش نیاید ودوستان نگویند هدیه ی چیزی بوده. خدارا چه دیدی شاید همین روزها،ماه ها،سالها اگر آب تهران اجازه داد وما راهی وطن شدیم در همان شهرک ودر کنار زمین اهدایی به شما! همسایه تان شدیم.
کوه به کوه نمیرسد ولی آدم به آدم میرسد.
شعری که دکتر خاتمی بعد از ۸ سال ریاست جمهوری وهنگام خدا فظی قرائت کرد خدمت شما تقدیم میکنم:
خدایا چنان کن سر انجام کار/ که تو خوشنود باشی وما رستگار
ارادتمند: حیدری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر