دردل یک مهاجر افغانی مقیم تهران(قسمت دوم)
یک مطلب نشر کردم به عنوان درد دل یک مهاجرافغانی مقیم تهران! که توسط یک خوانند ه ای وبلاگم به طور خصوصی ارسال شده بود وتقاضا کرده بود که در وبلاگم نشر کنم. این حقیر بنابروظیفه ای که دارم این مطلب را نشرکردم وبرای نظرخواهی لینک آنرا در سایت بالاترین ارسال کردم که بعد از مدت کمی تعداد زیادی از خوانندگان به آن رای مثبت دادند ولینک این مطلب در بین لینک های داغ وپرخواننده قرار گرفت.
در مدت کمتر از ۲۴ ساعت بیش از ۴۶۰۰ نفر به طور مستقیم روی این مطلب کلیک نموده ومطلب فوق را مطالعه کردند. وتعدا ۱۶۰ نقد ونظر در وبلاگم ارسال شد که از این تعداد بیش از صد نظر که قابل نشر بود نشر شد والباقی که خصوصی وبعضا" توهین امیز وقابل نشر نبود. وتعداد ۸۴ نقد ونظر هم در اینجا ثبت شده است که میتوانید بخوانید.
بعد از استقبال کم نظیر از این مطلب لازم دانستم توضیحاتی مختصری را خدمت خوانندگان عزیز تقدیم کنم.
ابتدا ببینیم خوانندگان چه نظری داشتند.
بعد از بررسی ومطالعه تمام کامنت ها توانستم نقد نظرات خوانندگان رابه سه دسته تقسیم کنم.
گروه اول: که اکثریت را تشکیل میدهند جدا" از این برخورد مامورین پارک فوق ناراحت شدند واز چنین برخورد های ابراز انزجار نمودند. ودر این راه دولت را مقصر دانسته اند.
گروه دوم: تعداد هم به صورت خصوصی واز طریق ایمیل تقاضا کرده اند که مدرک مستند از قبیل عکس وفیلم اگر دارید ارسال واگر ندارید تهیه کنید وبه ما بفرستید تا در مجامع عمومی به نمایش در آید.
گروه سوم: این گروه کلا" فرموده اند که این قبیل مسایل دروغ وزائیده تخیلات نویسنده که این حقیر باشم میباشد وکامنت های شان همراه با کلمات وجملات آبدار حواله من شده است.
حال میخواهم در حد توانم به هرسه گروه پاسخ دهم ومقداری از واقعیت های که وجود دارد وکسی نمیبیند را عرض کنم.
۱- پاسخ گروه اول:
با خواندن ونقد نظر دوستان ایرانی ام واقعا" شرمنده شدم! ومقداری هم از نشر چنین مطلبی پشیمان گشتم. شرمنده به خاطر اینکه واقعا" نمیدانستم این کار از نظر اکثریت ایرانی نا پسند ودور از شان اسانیت است. زیرا همیشه(آنچه ما دیدیم وتجربه کردیم) در همه جا ایرانی بودن ارجح تر بر حق بودن است اما در اینجا مسئله کاملا" چیزی دیگری نشان میدهد وآن انسان و انسانیت است که برهمه چیز ارجح تر است.
وپشیمان به خاطر اینکه باعث ناراحتی این عده از عزیزان شدم. امید وارم این حقیر را حلال کنند. وخوش حالم که در این دنیا هنوز هم انسان های با شعور و با معرفت هستند که به انسان وانسانیت فکر میکنند.
۲- پاسخ گروه دوم:
فکر میکنم این عده از دوستان حقوق بشری باشند وعقیده دارند که هر ادعای با سند ومدرک معتبر است.
در جواب این دوستان باید عرض کنم که: در ایران هیچوقت چنین مدارکی را نمیتوان تهیه نمود! زیرا چنین برخورد های غیر قانونی میباشد وهمان طور که بعضی دوستان هم در نظرات شان اشاره کرده اند در هیچ جای از قانون نیامده که افغانیها وارد پارک نشوند ولی نمیتوان منکر چنین برخورد های شد.
بهتر است این موضوع را این طور بیان کنم که در ایران اصولا" هر چیزی که مربوط به مهاجرین افغانی بشود قانونی نیست! یعنی در قانون نیامده! تمام تصمیمات وکار های اجرای مسئولان ایرانی در قسمت مهاجرین مانند خوابیدن شب وبیدار شدن صبح میباشد. یعنی اگر مسئولی شب را راحت خوابید یک جور تصمیم میگیرد واگر خدای نکرده بد خوابید یک جور دیگر! ومعمولا" مهم ترین وسرنوشت ساز ترین تصمیمات که در باره مهاجرین اتخاز میشود از یک دفتر کوچک در وزارت کشور ویک آئین نامه کم اعتبار فرا تر نمیرود. بنا بر این اگر ما احیانا" مدرکی هم داشته باشیم حتی مسئولان ایرانی زحمت یک تکذیبیه را هم به خود نمیدهند.
توضح ضروری در این قسمت این است که معمولا" چنین برخورد های موقتی وگذرا میباشد. به طور مثال: اگر در یک مکان عمومی دعوای بشود ویا برای زنی مزاحمتی ایجاد شود ویا خلافی صورت گیرد، حال این خلاف از طرف هرکسی که باشد فرقی ندارد! در چنین مواقعی مسئولانی که در آن مکان حضور دارند اولین کسانی را که مورد باز خواست قرار میدهند مهارجرین افغانی میباشند. حتی اگر در آن مکان نبوده باشند وگذری ردشوند. ویا بعضی مواقع دستور صادر میشود برای دستگیر اوباش ومزاحمین خیابانی، در چنین مواقعی در بین دستگیر شدگان مهاجرینی را میبینی که تازه از سرکار بنایی برگشته با دستان گچی ولباس خاکی کاسه غذای ظهر در دست شان واز فرت خستگی نایی ایستادن ندارند.! خب در چنین مواقعی اگر قانونی باشد ومنطقی وجود داشته باشد آن فرد که مامور دستگیری است باید بداند که این فرد یک کارگر بد بخت بیش نیست.اما متاسفانه این طور نیست. واین حادثه مورد بحث را میتوان در همین ردیف قرار داد.
پاسخ گروه سوم:
برای این دوستان حرف زیادی ندارم! فقط توصیه میکنم اگر در ایران هستند کمی به اطراف خود نگاه کنند واگر درخارج از ایرا ن هستند سری به وبلاگ های مهاجرین افغانی مقیم ایران بزنند تا واقعیت برای شان روشن شود.
ودر آخر یادی از سعدی بزرگ بکنیم.
بنی آدم اعضای یکدیگرند / که در آفرینش زیک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار / دیگر عضو ها رانماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی / نشاید که نامت نهند آدمی
با تشکر از همه ایرانی های بامعرفت
درباره من
- شیر محمد حیدری (میر افغان)
- تهران, Iran
- با سلام؛ این وبلاگ برای آرشیو نوشته هایم است. به عبارت یک بک آب به حساب می اید.بنا براین خیلی دیر به اینجا سر میزنم در صورت که با نویسنده کار ضروری دارید، لطفا" به این http://hydari44.blogfa.com/ وبلاگ بیاید و یابا این ایمیل تماس بگیرد hydarie@yahoo.comبا تشکر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر