درباره من

عکس من
تهران, Iran
با سلام؛ این وبلاگ برای آرشیو نوشته هایم است. به عبارت یک بک آب به حساب می اید.بنا براین خیلی دیر به اینجا سر میزنم در صورت که با نویسنده کار ضروری دارید، لطفا" به این http://hydari44.blogfa.com/ وبلاگ بیاید و یابا این ایمیل تماس بگیرد hydarie@yahoo.comبا تشکر

۱۳۸۹ آذر ۱۶, سه‌شنبه

هزاره ها، جوالیایی قرن بیست ویک!

هزاره ها، جوالیایی قرن بیست ویک!
بدون هیچ مقدمه عرض میکنم که ما هزاره های افغانستان بعد از گذشت حدود ۸ سال نوشتن ونشر مطالب در فضای مجازی، مانند نسل های گذشته خود، جوالیایی هستیم فعال وپر انرژی که شبانه روزی کار میکنیم وزحمت میکشیم ونتیجه نمیگیریم.! (البته با این تفاوت که اکنون این نسل هزاره ها در قرن بیست ویک ودر فضای مجازی فعال میباشند) زحمت وجان کندن همان است، اما هدف وزمان ومکان متفاوت.!

فلاش بک:

برای این حقیر روئیت نشد که درست درچه زمانی از تاریخ افغانستان واژه جوالی(باربر) را روی هزاره ها گذاشتند اما این را میدانم که مدت زمان بسیار طولانی مردم هزاره با این واژه منحوس ومنفور خو گرفته بودند.!

طی سالیان دراز مردم هزاره با این واژه زندگی کردند وروزگار گذارندند وکم کم با تغییر نسل ورفتار تبعیض آمیز پادشاهان وحکومت های گذشته وتربیت شدن نسل جدید، هزاره ها به این نتیجه رسیدند وباور شان شد که این جماعت برای همین “جوالی گری” ساخته شده اند وباید نسل اندر نسل با این واژه بسازند وبسوزند.

طبیعتا دربین تمام جوامع انسانهای باهوش، متفکر ونابغه وجود دارد حتی اگر یک جوالی باشد.! دربین هزاره هم در آن زمان نابغه های وجود داشت که سعی میکردند از سختی ومشقت شغل جوالی گری بکاهند وراهی بیابند تا بلکه نان شب آسانتر وراحت تر بدست آید. به همین علت دنبال راه چاره میگشتند.

درچنین موقعیتی کم کم بارکشی روی شانه های یک هزاره جوالی قدیمی شده بود ودو مدل برای جوالی گری اختراع شد. مدل اولی کراچی گگ بود(فرغون) مدل دوم کراچی( چهارچرخ بزرگ) بود. در مدل اول هدایت فرغون به یک نفر تعلق داشت ودر مدل دوم هدایت دسته جمعی بود وطبیعتا در کارهای دسته جمعی یک نفر مسئول ورئیس باید وجود داشته باشد.

زمان حال:

تا جایکه من میدانم در داخل افغانستان نسیم فکرت در سال ۲۰۰۲ جز اولین هزاره های است که در فضای مجازی آغاز گر شغل شریف جوالی گری شدند ومتعاقب آن دیگر هزاره مانند سخیداد هاتف که در خارج از افغانستان مشغول این حرفه شریف بوده وهستند. کم کم به تعداد فعالان ونویسندگان در فضای مجازی افزایش یافت وهم اکنون تعداد این وبلاگ نویسان به هزاران وشاید ده ها هزار رسیده است. در این میان نابغه ها دست به کار شدند واز نبوغ خدادای وامکانات موجود استفاده کردند وبا تاسیس سایت های مانند کابل پرس،کاتب،ارمان، سلام و جمهوری سکوت وده ها سایت بزرگ وکوچک دیگر سعی دارند با اطلاع رسانی ونشر مطالب روی افکار جامعه خود و جامعه جهانی تاثیر گذارباشند.

زحمت زیاد! نتیجه کم!

در گذشته های نه چندان دور اگر پدران ما از صبح تاشب جوالی گری (باربری) میکردند واز صبح تاشب عرق میریختند تنها یک هدف داشتند آنهم تهیه نان شب برای اهل عیال وسیرنمودن شکم خود وخانواده فقیر شان بود تا با شکم سیر، سر بر بالش بگذارند ومنتظر آینده باشند. این هدف سالیان دارازی ادامه داشت وتمام دلخوشی شان این بود که نان را در سفره خود ولبخند را برلبان طفل شان ببینند. اما هم اکنون ودر قرن بیست و یک، تمام زحمات نویسندگان متفکران ونابغه های هزاره در فضای مجازی یک هدف است. اطلاع رسانی+ تاثیر گذاری. اطلاع رسانی ازوضعیت گذشته های تاریخی وحال وروز فعلی جامعه هزاره ودیدن نتیجه وتاثیرگذاری این زحمات روی جامعه خود وجامعه جهانی وبین المللی.

در وهله اول این فعالیت درفضای مجازی خیلی زیبا وموثر به نظر میرسد وباعث دلگرمی وامیدواری برای آینده جامعه هزاره میشود. این امید واری زمانی رنگ بوی بهتری میابد که به گفته برخی از صاحب نظران حدود ۸۰ ٪ از مراجعه کنندگان واستفاده کنندگان درداخل افغانستان وخارج را هزاره ها تشکیل میدهند وبیشترین وبلاگ و وبسایت وکاربران حاضر وفعال در فضای مجازی هزاره های افغانستان میباشند وبشترین مطالب ارسالی از جانب نویسندگان هزاره نشر میشود.

اما متاسفانه تمام این زحمات شبانه روزی وتشکیل اکثریت در فضای مجازی هیچ فایده به حال وروز جامعه هزاره ها ندارد وباعث بهبود وضعیتی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، وتربیتی آنها نشده است ومتاسفانه آنچه نصیب آنها میشود تلف شدن وقت، وقتیکه میتوانست ومیتواند طلا باشد ولی فعلا تبدیل به خاکستر میشود.!

این فاجعه زمانی نمود بیشتری میابد که نویسندگان،پژوهشگران،نخبگان، چه روشن فکر وچه سنتی در طول هشت سال گذشته به طور مرتب ومنظم در فضای مجازی فعالیت مستمری داشته ودارند واز طرف هیچ کسی هم مانعی جدی بر سر راهشان قرار نگرفته وبه اصطلاح جاده صاف وهموار بوده وآنها تخته گاز رفتنه اند اما نتیجه این شده است که ما در حال حاضر، نه احزاب منسجم وتاثیرگذار داریم تا به درستی نشانه تفکر جامعه هزاره باشد ونه وکلای دلسوز ومتعهدی داریم تا درپارلمان انعکاس صدای هزاره ها باشد.

بعد از هشت سال نوشتن ونوشتن ونشر مطالب در فضای مجازی اکنون کار ما هزاره ها به جایی رسیده است که وزیران ما در پارلمان رای نمی آورد وسهمیه وزارت خانه ها به صورت سرپرستی به ما رسیده است! بودجه سالانه از طرف دولت عادلانه به ولایت های هزاره نشین تعلق نمیگیرد. برای پذیرش دانشجو محدودیت وجود دارد. هنگام انتخابات یا شعبه های رای بسته میشود ویا برگه های رای کم می آید ویا صندوق ها میشکند.!

اگر به تمام این کاستی ها که بخشی از آن مستقیما به عهده ما نویسندگان وفعالان در فضای مجازی است، اشاره کنم مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد ؛ اما به عنوان نمونه به یک معضل خانمانسوز که بلای جان ما هزاره هاشده اشاره میکنم تا خوب بدانیم تاچه حد زحمات وانرژی ما هدر رفته است.

نام کوچی را که همه شما شنیده اید وتقریبا در طول هشت سال گذشته ودرفصل بهار وهنگام تجاوزات کوچی ها در سرزمین هزاره جات، درتمام سایت های هزاره گی مطلبی در مورد جنایت های وحشیانه آنها نشر شده است اما نتیجه این شده است که هنوز جوانان هزاره میپرسند کوچی یعنی چه؟! به نظر شما در پاسخ این سئوال چه باید گفت؟ چگونه برای یک جوان در یک جمله روشن کنیم که کوچی یعنی چه.

نگارنده را بر این عقیده است که که جوانان ما بی تقصیر هستند.! زیرا ما به درستی نتوانستیم مطلب را به انها منتقل کنیم. ما فقط نوشتیم ونشر کردیم فعالیت مااز لحاظ کمیت شاید قابل قبول باشد؛ اما بدون شک از لحاظ کیفیت دچار کمبود های فراوانی هستیم که حتی یک جوان هزاره که مرتب ومنظم با فضای مجازی سروکار دارد هنوز معنی ومفهوم دشمن به نام کوچی را نمیداند واز مضرات وجود آنها در سرزمین هزاره جات بی اطلاع هستند واز سیره تاریخی وفلسفه به وجود آمدن کوچی واینکه آنها حاصل چه کسانی وبا چه تفکرات وشاخ برگ کدام شخص وطایفه میباشند، بی خبر هستند. این یعنی کم کاری،بی مسئولتی،تن پروری و… جوالی گری وبس.!

اطلاع رسانی فعالان هزاره در فضای مجازی، در بعد بین المللی درتمام موارد وبه خصوص معضل کوچی وکوچی گری خیلی تاسف بار وغم انگیز هست. در بهار سال ۱۳۸۹با تمام فعالیت های که در فضای مجازی ودر داخل توسط سیاست مداران هزاره انجام گرفت، با توجه به اینکه مردم بی دفاع وبی گناه هزاره جات توسط کوچی ها کشته شدند وخانه های شان به آتش کشیده شد واموالشان به تاراج رفت؛ اما در بیرون از افغانستان واز نگاه جامعه بین المللی کوچی ها مظلوم! وهزاره ها ظالم ومتجاوز معرفی شد.

نتیجه:

شاید درنگاه اول نشر این مطلب بی انصافی به نظر بیاید اما زمانیکه خوب به تعداد افراد،وبلاگ، وبسایت ومطالب منتشر شده در فضای مجازی نگاهی بیندازیم به این نتیجه میرسیم که متاسفانه نوشتن،خواندن، وتاسیس وبلاگ، وبسایت که همراه با مصرف پول و وقت کاربران میباشد، جز سرگرمی،فخر فروشی وپزدادن در برابر دیگران، چشم هم چشمی ورقابت کاذب بین مدیران وبسایت های هزارگی،هیچ سودی دیگری برای جامعه هزاره نداشته است. واگر وضعیت به این گونه پیش رود نباید انتظار داشته باشیم که زحمات شبانه روزی ما، هدف مورد نظر مارا که همان تاثیرگذاری، اول روی جامعه خودمان ودوم روی جامعه جهانی وبین المللی هست، را تامین کند.
نوشته شده در تاریخ ۲۸ / آبان / ۱۳۸۹ توسط: شیرمحمد حیدریموضوعات: تحلیلی انتقادی , دسته مقالات اجتماعی
**************************************
نقد ونظر خواننگان در سایت غرجستان
محمد سعیدی ۲۸ آبان ۱۳۸۹ :
سلام خدمت آقای حیدریواقعا موضوعات جالب را انتخاب می کنید.
با این که گفتی این همه زحمات ما هیچ اثر مثبت در جامعه ی هزاره ندارد،موافق نیستمحداقل ترین اثر مثبت حضور هزاره ها در انترنت،نشاندهنده پیشرفت آنها است.برای دیگران قابل باور نیست که مردم هزاره با وجود اینکه سالیان در دراز از تحصیل محروم بودند،چطوری در طول ده سال خود را با وسایل بروز رساندند.اما با اینکه گفتی اطلاع رسانی ما در بعضی موارید خوب نیست،موافق هستمکاملا درست است.ما باید شیوه نوشتن خود را تغیر بدهیمبه نظر من یکی از راه های به هدف نشاندن خواسته های ما و معلومات دادن صحیح به نسل سومی ها،استفاده از شیوه های جدید همگرای و تکرو نبودن هست.به هرحال این مقاله شما یک تلنگر هست بر نویسنده های هزارهامید وارم که قضیه را جدی بگیرند.
عطا ۲۸ آبان ۱۳۸۹ :
با سلام خدمت جناب حیدری عزیزبه نکته ی خوبی توجه کردید.ای کاش بعد از شرح این مشکل راه حلی نیز ارائه می نمودید.البته جسارت طرح همین مشکل هم جای تقدیر دارد.امیدوارم که بازدید کنندگان راه حل های خوبی برای این مشکل ارائه نمایند.
محسن زردادی ۲۸ آبان ۱۳۸۹ :
آقای حیدری محترم درود برشما!موضوع خیلی حساسی را دامن زده اید. من در بسیاری موارد با شما موافقم ولی با یک تفاوت کوچک که ،به عقیده ی من برای غرس کردن حتا یک نهال هم پیش زمینه هایی لازم است تا نهال بصورت علمی و فنی غرس گردد و از آفت و سردی در امان بماند. توقع داشتن ثمر فی الفور و علی العجاله ، از نهال نو شانده پیش از وقت می باشد. زمان کافی و لازمی کار است تا پدیده ها بتواند روال طبیعی خودرا طی نمایند .من متقین هستم که روشنگران ملیت هزاره اعم از روشنفکران دانشگاهی و حوزه ی آن ، تمام آنهاییکه حس قوم دوستی دارند در طی این سالهای هشت – نه گانه ، زمینه یک تحول فکری را در جامعه ما فراهم کرده اند و کارهای شان ، طوریکه شما به جوالی مقایسه کرده اید آنقدر هم بیهوده نبوده اند.ما در مجموع ، اکنون به یک توته آهنی شباهت پیدا کرده ایم که به یک توته آهن مقناطیسی ضرورت داریم تا همه ی ما در آن واحد مقناطیس گردیم.همین توته آهن مقناطیسی از دیدگاه من یک رهبر سیاسی فعال و دلسوز است که متاسفانه تا اکنون از نبود آن ، ملیت هزاره رنج میبرد.به امید ظهور چنین رهبر !!شما موفق باشید و بسلامت!!
ضیغم ۲۸ آبان ۱۳۸۹ :
جناب حیدری شما در ایران در امنیت و رفاه نشستی و هرازگاهی برای هزاره ها اشک تمساح میریزی ؟؟؟
اگر راست میگویی بیا بطور جد و با عمل به رفع مشکلات برسنشتین در مملکت بیگانه و گفتن اشکال از هرکسی ساخته است
ابراهیمی ۲۸ آبان ۱۳۸۹ :
سعیدی عزیز شیوه های جدید یعنی چه؟ما همه ما ماندیم که چطوری یک راه جدید را پیداکنیم که نتیجه بگیریم. به قول اسد بودا یک سری ها اخته شدند یعنی اخته سیاسی که خوب نمیتواند مسائل سیاسی خود را درک کنند.
با آقای زردادی کاملاً موافقمولی آقای زردادی ولا به خدا چطور میشه که یک رهبر سیاسی خوب داشته باشیم ؟ اگر ما یک رهبر سیاسی خوب میداشتیم ،قطعاً در اطلاع رسانی هم خوب بودیم .چون که آنوقت یک سر داشتیم. نه هزار سر و هزار سودا.موضوع ی مهیم ی است ، ماید روی دو موضوع بحث کنیم ومقاله های تحقیقی در این رابطه بنویسیم که چطوری اطلاع رسانی کنیم و چطوری یک رهبر خوب داشته باشیم.
چند وقت پیش جناب وحیدکاظمی مقاله را نوشته بود که واقعاً در سکوت چه میکنیممقالهء خوبی بود ولی ادامه پیدا نکرد. یا آقای توسلی هم در همین غرجستان از روند اطلاع رسانی حسابی نالیده بود و میگفت که جوانان ما هنوز کوچی را نمیشناسه.ولی گوچی ها خوب ما را میشناسه.مثال. ما میتوانیستیم که از واقعه ی روز قدس در کویته، پیش گیری کنیم. میشد اگر یک اطلاع رسانی خوب میشد. ولی دشمنان هزاره دست پیش از ما گرفتند.
هزاره یکه ولنگی ۲۸ آبان ۱۳۸۹ :
عالی است حیدری صاحب محترم !من یک پیشنهاد دارم شاید به مزاق دوستان که اهل علم وقلم هست خوش نخورد. جامعه انسانی بسان یک جنگل از ما میطلبد تا با اقلیم جنگلی توافق نمود. ما هزاره ها این فاکت طبیعی را یا دست کم گرفتیم و یا ضعف دست و پاگیر تاریخی ما را بازهم در حاشیه راندند و مانع حضور فعال ما در صحنه سیاست و امورات کشوری گردید. بدون شک که هزاره ها بعد از پشتون ها دومین قوم که اکثریت مطلق است درا فغانستان میباشد اما این آفتاب هنوز در پشت ابر های تعصب و خود کامگی و یا هم اختلافات داخلی خود ما پنهان است. میخواهم بگویم که اگر ما هفتاد فیصد رسانه های کشور را در اختیار داریم و یا تحلیلگران وقلم بدستان کشور اکثرا هزاره است این متون ونوشته ها واهی است. در ین جنگل )کشور باید از قلدری و خشونت کار گرفت. بازهم باید قربانی داد. بازهم باید کشته شد. تا ما را درک کند. نیازمند یک حرکت هلاکویی و چنگیزی دیگر هستیم. باید اهرم فشار در کشوررا شناخت که میدیا و احزاب و انجمن ها نیست. بلکه اهرم فشار درین کشور بی منطقی و بینظمی است. اگر ما امروز یک گروپ اختطاف گر ، تروریست ، تهدیدگر و آشوب بر انگیز میداشتیم ویا قوماندانان دوره جهاد ما مانند دیگران اسلحه خود را به زمین نمیگذاشت و وحشی وار میرفت در پارلمان به حیث وکیل اعلان حضور میکرد ما به دیگران میفهماندیم که ما هم درقطار دیگران هستیم نه درکنار دیگران، اما حالا دیر است . برای ابجاد یک تحرک نوع جنگلی باید طرح داد.
حامد ۲۸ آبان ۱۳۸۹ :
یکولنگیتو قبل از پرورش گروه های فاسد اول با شخصیتهای فاسدی که احزاب وند تشکیل دادند و الان میراث خوار آن هستند و که هزاره را چند پارچه نموده است تکلیفت را مشخص کن.
حوتقولی ۲۸ آبان ۱۳۸۹ :
درد هزاره درمانش چیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
برادر حیدری عزیز مانده نباشید. جالب و درد مندانه بود.
اما راجع به کار زیاد و نتیجه ی کم، بند ه با ادعای تان موافق نیستم . به نظر می رسد کار ما کم و نتیجه ی زیاد داشته است و هنوز کارهای اصلی سرجای خودمانده است.
عزیزم ! بلحاظ محرومیت چند صد ساله ی ما از همه چیز و بخصوص از مکتب و دانشگاه در نتیجه تا امروز متأسفانه افراد با سواد و شاخص که معروفیت علمی و سیاسی بین المللی داشته باشد از میان ما بروز نکرده و کم کم اولین محصولات علمی خودرا بعد از این شاید بیبینیم . با نداشتن کادر علمی موفق و چهره های شناخته شده ی بین المللی کارهای جزئی و غیر حرفه ی ما فقط یک تمرین تحلیلهای سیاسی بوده که نتایج خوب و قناعت بخشی هم داشته .شما خوب می دانید که به نا بود کردن ما کمر بسته اند و این نه تبلیغ نه منفی بافی و نه شایعه است بلکه عین واقعیت دهه های گذشته و بخصوص دهه ی اخیر است . خو ب می دانی که زلمی خلیل زاد هزاره های افغانستان را صد بار خطرناکتر از طالبان برای امریکا و غرب معرفی کرده ومی کند. بگونه ی که امریکا در ده سال گذشته نه خودش حاضر می شود برای مردم هزاره بازسازی صورت بیگیرد و نه دیگر کشورها را می گذارد . بلکه چند سرباز گرسنه و گدای نیوز لندی را حقوق می پردازد که در قالب تیم باز سازی بامیان اوضاع بامیان را دقیقا نظارت کند. اگر اخبار را دقیق جستجو و تحلیل کنیم می بینیم تیمهای بازسازی دیگر ولایات هرکدام سالانه صدها ملیون دلار برای آن ولایت مصرف می کند اما در بامیان چه ؟ در دایکندی چه؟ در هزارجات غزنی چه؟ در غرب کابل و هرات چه؟و…شما اطلاع دارید که موسسات خیریه خارجی چندین بار اعلان آمادگی برای برق رسانی و آبرسانی غرب کابل کردند اما نگذاشتند , گفتند آنجا مطابق پلان شهری نیست و اجازه کار را ندارید. باید در نواحی تحت پوشش شهر کار کنید. از طرف دیگر در نواحی ماستر پلان جدید وقدیم کابل مردم ما را به قیمت ملیونها دلار نیز راه نداده اند . بلکه پراکنده و درجای جای شهر به قیمتهای صدها برابر قیمت واقعی به مردم ما زمین فروخته اند که به صورت یکجا و در کنارهم نباشیم بلکه غرق در فرهنگ و تحت نظر آنها باشیم. و… به هرحال شما دقیق می دانید این تبعیضهای استخوان سوز و غیر قابل تحمل برای نابودی تدریجی و مرحله به مرحله ی مردم ما صورت گرفته اما رسانه های انترنتی ما غیر از چند سایت انگشت شمار چه عکس العمل نشان داده اند جز بی خبری یا بد خبری یا بی احساسی؟؟؟؟؟؟؟؟
فشار بر باند حاکم و جهت دهی جوانان فقط توسط همین چند سایت آنهم نه بصورت حرفه ی و هوشمندانه صورت گرفته که به شکر خدا نتایج درخشان و حیرت آوری دارد.من بر این باورم که برادران تاجیک ما اگر مثل ما در انزوا و محرومیت قرار می گرفتند خاک قصر کرزی را به آسمان هفتم می فرستادند و رسانه های انترنتی شان بسیار دقیق و منظم و هدفمند کار می کند. رسانه های تلویزیونی شان که واقعا الگو و سرمشق همه شده اند. اما رسانه های تلویزیونی و انترنتی ما جز تخدیر و سرگرم کردن و خاموش کردن مردم کاری دیگری کرده اند؟؟
به نظر من ما اگر جرأت اعتراض فیزیکی و نظامی نداریم حد اقل در همین دنیای مجازی باید رک و صریح و بی پروا تما م دردهای خودرا فریاد کنیم و شب و روز درست اصول تبعیضها و فسادهای دولت را نشانه بیگیریم.
شما فکر می کنید در معرفی کردن دولت به عنوان فاسد ترین دولت دنیا سایتهای انترنتی نقش نداشتند؟امروز بیش از ۷۰% اطلاعات تحلیلگران سیاسی جهان از انترنت گرفته می شود . ما باید شفافتر و صریحتر و با شهامت تر و مسئولانه کار کنیم . اگر اطلاع رسانیهای انترنتی ما نمی بود به همین میزان نیز به مردم ما توجه نمی شد. بلکه بدون شک همانند دهه های گذشته به بهانه ی کوچی و دیگر بهانه ها درهمان کنج دره ها به جان مردم ما لشکر کشی کرده تا حالا چند درصد مردم ما را قتل عام کرده بودند.
نتیجه می گیریم که سایتها و وبلاگهای ما اغلب شان غیر حرفه ی و تخدیر کننده ، بی احساس ، تغزلی وتفریحی بوده اند و به اندازه ی کار اساسی چند سایت انگشت شمار نتیجه ی خوب و قناعت بخش گرفته ایم.
البته اینکه می گویم بی احساس بوده اند نسبت به ظلم و تحقیر و انزوا و تبعیض شدید موجود است و گرنه خیلی از رسانه ها گهگاهی اعتراضهای داشته اند و دارند. اما وظیفه ی انسانی و وجدانی شان قطعا بیشتر از این است.
خوبست به دیگران نگاه کنیم و از دیگران یاد بیگیریم . با آنکه از ترس کرزی و زلمی خلیلزاد نا تو هیجگاه به طالبان حمله ی آزاد و جدی نکرده است؛ اما درعوض با دلار بمباران کرده است, بازهم کرزی در اجلاس لیسبون به ناتو و امریکا هشدار می دهد که پشتونها دیگر تحمل حمله ی شما به طالبان را ندارد. تاجیکها با آنکه اردوی ملی را دربست در اختیار دارند اما همینکه یکی از وزارتهای کلیدی را کرزی به آنها نداد نزدیک دولت را سا قط کرده بودند که کرزی مجبور شد وزارت داخله را درعین اینکه چندین وزارت مهم دیگر و ریاست پارلمان و ر یاست ۷۰% ادارات وزارتخانه هارا دارند ، به آنها بدهد.
اسد الله عرفانی ۲۸ آبان ۱۳۸۹ :
با تشکر ازهمه قومای گلم . به نظر من نیز نظرات حوتقولی واقعا قابل تأمل است . بحث خوب و کاربردی است امید وارم عزیزان زیاد تر بنویسند.
شکوفا ۲۸ آبان ۱۳۸۹ :
سلام به دوستان دوست داشتنی سایت غرجستان عزیز! آیا وقت آن نرسیده که نویسندگان ما نیز درکنار سیاست مداران ما به دفاع از حقوق مردم پرداخته و محرومیت نزدیگ به یک سال آنها از دولتی که خود در ایجا آن نقش مهمی ایفا کرده اند را فریاد زنند؟ چرا هنوز وزراء هزاره تبار رأی نیاورد و هنوز یک وزیرهزاره نیز نداریم؟ آیا نقص از قانون است یا کسانیکه ادعای قانونمداری میکنند؟ امیدوارم بجای موضوعات غیر مهم به انچه که به هویت ملی ما مربوط میشود پرداخته شود. به امید روز که هزاره های سربلند درکنار همه محرومان جهان به ارزوی دیرینه شان که همان برپائی عدالت است برسند.
حلیمی ۲۸ آبان ۱۳۸۹ :
سلام به برادر ما هزاره یکه ولنگی و حامد!حامد جان فکر کنم که در ایران استی و آنهم در یک جامعه (طلبه خانه مذهبی )که از خیرات سر امام زمان با شهریه تغذیه میکنی یا هم از حامیان مخلص مخالفان هزاره هستی که یک واقیعیت تاریخی را انکار میکنی. احزاب وند به گفته شما کدام میراث را میخورند که تو دیده نداری ؟ اصلا خبر نداری که چه با چه است برادر میلیار ها دالر که بنام کمک آمد در افغانستان همه به جیب گل آغا شیر زی و قسیم فهیم بنام شرکت ها و کمپنی ها رفته تو فقط اتحاد هزاره میخواهی و آنهم با دست خالی. امروز فهیم بیست هزار مسلح دارد بنام کمپنی امنیتی و رحیم وردک صد هزار عسکر ناتو را در افغانستان اعاشه میکند این پولها و منابع تجارتی و صنعتی در اختیار کدام هزاره است که تو باز از وند گپ میزنی؟ بازهم آفرین به همان وندی ها که درکابل مبارزه کردند و جان دادند خداوند رحمت شان فرماید. اما امروز یک قوماندان هزاره سر کسی ظلم نمیکند که مانند قوماندانان قوم تاجک ویا پشتون حتی در انتخابات مردم را فحش میدادند که اگر بمن رای ندادید باز من با خواهر و مادر شما معامله خواهم کرد. چنین واقیعیت تا نبینی باور نمیکنی اما یک حقیقت است که تمام رهبران ما استاد خلیلی ، استاد محقق ، استاد اکبری ، استاد عرفانی یکه ولنگی داکتر صاحب مدبر، همه قابل تمجید است و قابل تقدیر آنها به خیر وصلاح شما میاندیشند
هزاره یکه ولنگی ۲۸ آبان ۱۳۸۹ :
حامد یک حرکتی درباری است من میشناسم اورا که خفاش گونه به تاریکی های تعصب و با تعفن های کج بینی و کج اندیشی بزرگ شده بگذار هرچه دلش میخواهد پارانویا بگوید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر