یک جفت قناری در تلویزیون ایران!
اشاره:
لازم دانستم مشاهدات خودم را از این برنامه خدمت خوانندگان تقدیم کنم. نکته قابل عرض اینکه برنامه را فقط یکبار دیدم ممکن است در نوشتن فقط نقل به مضمون بشود وحین جملات گوینده گان را نباشد.
دکوراسیون برنامه:
من توسط چند نفر از دوستان از پخش این برنامه مطلع شدم وزمانیکه کانال مذکور را مشاهده کردم دقایقی از برنامه گذشته بود.
دکوراسیون برنامه خیلی جالب بود. آقایان طالب زاده ومهمان ایرانی، نزدیک به دوربین ومهمانان مهاجر هزاره آقایان شریعتی وشفیعی در آنطرف میز نشسته بودند.
مهمانان ایرانی با هیکل های گنده، قوی پر آنرژی وسرحال با اعتماد به نفس بالا دیده میشدند ولی جناب شریعتی وشفیعی مانند یک جفت قناری در آن طرف میز حضور داشتند. زمانیکه نمایی از این دوبزرگوار نشان داده میشد من احساس سرما میکردم فکر میکردم از شدت سرما دندانهای این دوستان به همدیگر میخورد وچهره های شان هم مثل هم بودند هردو عینکی، هردو هم بدون ریش وسیبیل عینک های شان مشابه هم که در نمای نزدیک که خیلی کم پخش شد تشخیص شان دشوار بود. البته این دوشواری بعد صحبت این عزیزان کمتر شد چونکه جناب شریعتی موهای سرش بلند است.
نا هماهنگی در پخش برنامه:
در پخش برنامه از مجری محترم تا مهمان و ودیگر عوامل ناهماهنگی های فروانی وجود داشت که معمولا” در تلویز یون ایران مشاهده نمیشود.
من نمیدانم که چه زمانی از مهمانان مهاجر هزاره دعوت شده بود وآنچه که مشاهده شد به نظر میرسید عجله در پخش این برنامه وجود داشته است. نادر طالب زاده که مجری این برنامه هست، چند ورق کاغز روی میز گذاشته بود ومانند بچه مدرسه ها که دنبال انشاء شب گذشته اش میگردد، او هم دنبال یک شماره بود که از ۱ تا ۹ نوشته شده بود که چند بار شماره را اعلام کرد که مربوط به موضوع ودقایق تعیین شده نبود.
در اکثر مواقع مجری سرگردان وبی هدف بود آنقدر به اصطلاح مین مین میکرد که حوصله بیننده را سر میبرد وزمانیکه خودش متوجه میشد عینکش را برمیداشت به چشمش میزد ودوباره برمیداشت میگذاشت روی میز ونگاهی پرسش گونه به پشت صحنه می انداخت.
مهمانان دعوت شده هم تکلیف مشخصی نداشتند حسین محمودیان که اصلا معلوم نبود چرا امده! وهیچ حرفی برای گفتن نداشت. هی به نادر طالب زاده نگاه میکرد.
عبدالملک شفیعی که به نظراسترس زیاد داشت ویا واقعا” حرفی برای گفتن نداشت ویا نمیدانست که چه بگوید که به درد این برنامه بخورد وطوری حرف میزد که شاید خودش هم متوجه نمیشد در قسمتی از برنامه به جای نیروهای مهاجم امریکایی، نزدیک بود بگوید (ایرانی) که خدا رحم کرد. این طرز صحبت جناب شفیعی، دکتر شریعتی را وادار کرد که حرف های اورا قطع کند وخودش رشته کلام در دست بگیرد وکمی به قول معروف آبرو داری کند.
هر وقت هم برنامه خیلی به هم میریخت در گوشه دیگر شاید در اتاق دیگر خانمی بعد از سلام علیک اس ام اس های ارسالی را میخواند که خیلی هم کم بود ویا مثلا قابل خواندن نبود.
اهداف پخش این برنامه
مشکوک بود!
جمعه گذایی گذشته در تاریخ ثبت خواهد شد ! تظاهرات افغانستانیهای مقیم ایران علیه افغانستانیهای مقیم داخل.!
این برنامه با تمامی ناهماهنگی وآبکی بودنش سعی داشت به بیننده القا کند که افغانستان در خطر هست وبا پخش صحنه های از عملیات نیرو های امریکایی وقسمتی از مصاحبه ای انها در صدد تثبیت هدف مورد نظر خود بود و فیلم ها وصحنه های که نشان میداد هیچ ارتباطی به موضوع ونام برنامه نداشت مثلا” قرار بود این برنامه فرهنگی باشد ولی صحنه های که نشان داده میشد کاملا” نظامی وکشت وکشتار بود؛ این موضوع تا جایی پیش رفت که اعتراض دکتر شریعتی را در پی داشت وایشان در توضیح کوتاهی گفتند که در افغانستان وضعیت این اندازه بد وخطر ناک نیست.
مهمانان برنامه
آقای جعفریان کسی هست که سالها در افغانستان حضور داشته وبا اکثر فرماندهان جهادی وغیر جهادی دیدار ومصاحبه داشته است ومیتوان گفت خیلی از مسایل ومشکلات افغانستان مطلع هست ودر این مورد مستند ها وگزارشات فراوانی از او موجود است.
ایشان در ارتباط تلفنی از کم توجهی وبی مسئولیتی دست اندر کاران فرهنگی ایران، گیله داشتند ومثال زدند که چرا بی بی سی برای افغانستان برنامه مستقل دارد ولی ما که افغانستان پاره تن ما است هیچ برنامه مفیدی نداریم. شاید این ارتباط مفید ترین قسمت این برنامه طولانی بود.
مهدی خالقی هم که به تازگی از افغانستان برگشته وبزودی باید دوباره برود چیزی به درد بخوری نگفت وسوغات فرهنگی او پخش قسمتی از عزاداری ایام محرم برای امام حسین(ع) که گفته شد توسط اهل سنت برگزار شده است بود ونتیجه اینکه مردم افغانستان تفکر ضد امریکای دارند؛ به سخنان چند نفر راننده تاکسی، که اورا جا به جا میکرده استناد نموده وبه خورد هفتادمیلیون بیننده به اضافه سه میلیون مهاجر افغانستانی داد.!
برادر شفیعی هم که معلوم نبود مجذوب چه چیزی شده بود که اصلا” که معلوم نبود چه میگوید وچرا دعوت شده است شاید هدف از دعوت او جفت کردن قناری بود که بهتر اواز بخوانند که نخواندند.
واما دکتر شریعتی در صحبت پایانی اش بدک نبود اگر چه لحن حرف زدنش در حد یک استاد دانشگاه وشخصیت فرهنگی نبود! انتظار داشتیم همین حرف هارا با اعتماد به نفس بالا که از حالت ملتمسانه خارج باشد بگوید وصدایی واقعی جامعه فرهنگی افغانستان را به گوش ملت ایران برساند.
نتیجه
من فکر میکنم اگر صد ها برنامه با این کیفیت واین ادا اطوار مصنوعی به طور ۲۴ ساعته از تمام شبکه های ایران پخش شود؛ نتیجه اش آنچه که مد نظر مسئولان سمعی وبصری ایران هست نخواهد بود.
تا جای با دکتر شریعتی هم عقیده هستم که نباید نگاه مسئولان ایرانی، به افغانستان صرفا” نظامی وامنیتی باشد ولی شخصا” پیشنهاد میکنم که اگر چنانچه مسئولان ودست اندر کاران حوزه فرهنگی ایران، واقعا” در پی بهبود اوضاع فرهنگی بین دو ملت ایران وافغانستان هستند، بهتر است آنچه که واقعیت دارد ببینند واز نگاه خاص واز پشت عینک خاص وهدف خاص بیرون آیند.
پنجشنبه شب ۳۰/۱۰/۱۳۸۹شبکه چهار سیمای جمهوری اسلامی برنامه پخش شد به عنوان”افغانستان، تهدید ها وفرصت های فرهنگی” دراین برنامه نادر طالب زاده به عنواه مجری و حسین محمودیان مستند ساز ودونفر مهاجر افغانستانی آقا یان دکتر حفیظ الله شریعتی استاد دانشگاه در تهران وعبدالملک شفیعی مستند ساز مقیم داخل کشور به عنوان مهمان حضور داشتند واز طریق تلفن بامحمدحسین جعفریان مستند ساز ورایزن سابق فرهنگی ایران در کابل ارتباط برقرار شد ودر آخر های برنامه هم مهدی خالقی مستند ساز هم دعوت شده بود که در محرم همین سال روان در افغاانستان حضور داشته است.
لازم دانستم مشاهدات خودم را از این برنامه خدمت خوانندگان تقدیم کنم. نکته قابل عرض اینکه برنامه را فقط یکبار دیدم ممکن است در نوشتن فقط نقل به مضمون بشود وحین جملات گوینده گان را نباشد.
دکوراسیون برنامه:
من توسط چند نفر از دوستان از پخش این برنامه مطلع شدم وزمانیکه کانال مذکور را مشاهده کردم دقایقی از برنامه گذشته بود.
دکوراسیون برنامه خیلی جالب بود. آقایان طالب زاده ومهمان ایرانی، نزدیک به دوربین ومهمانان مهاجر هزاره آقایان شریعتی وشفیعی در آنطرف میز نشسته بودند.
مهمانان ایرانی با هیکل های گنده، قوی پر آنرژی وسرحال با اعتماد به نفس بالا دیده میشدند ولی جناب شریعتی وشفیعی مانند یک جفت قناری در آن طرف میز حضور داشتند. زمانیکه نمایی از این دوبزرگوار نشان داده میشد من احساس سرما میکردم فکر میکردم از شدت سرما دندانهای این دوستان به همدیگر میخورد وچهره های شان هم مثل هم بودند هردو عینکی، هردو هم بدون ریش وسیبیل عینک های شان مشابه هم که در نمای نزدیک که خیلی کم پخش شد تشخیص شان دشوار بود. البته این دوشواری بعد صحبت این عزیزان کمتر شد چونکه جناب شریعتی موهای سرش بلند است.
نا هماهنگی در پخش برنامه:
در پخش برنامه از مجری محترم تا مهمان و ودیگر عوامل ناهماهنگی های فروانی وجود داشت که معمولا” در تلویز یون ایران مشاهده نمیشود.
من نمیدانم که چه زمانی از مهمانان مهاجر هزاره دعوت شده بود وآنچه که مشاهده شد به نظر میرسید عجله در پخش این برنامه وجود داشته است. نادر طالب زاده که مجری این برنامه هست، چند ورق کاغز روی میز گذاشته بود ومانند بچه مدرسه ها که دنبال انشاء شب گذشته اش میگردد، او هم دنبال یک شماره بود که از ۱ تا ۹ نوشته شده بود که چند بار شماره را اعلام کرد که مربوط به موضوع ودقایق تعیین شده نبود.
در اکثر مواقع مجری سرگردان وبی هدف بود آنقدر به اصطلاح مین مین میکرد که حوصله بیننده را سر میبرد وزمانیکه خودش متوجه میشد عینکش را برمیداشت به چشمش میزد ودوباره برمیداشت میگذاشت روی میز ونگاهی پرسش گونه به پشت صحنه می انداخت.
مهمانان دعوت شده هم تکلیف مشخصی نداشتند حسین محمودیان که اصلا معلوم نبود چرا امده! وهیچ حرفی برای گفتن نداشت. هی به نادر طالب زاده نگاه میکرد.
عبدالملک شفیعی که به نظراسترس زیاد داشت ویا واقعا” حرفی برای گفتن نداشت ویا نمیدانست که چه بگوید که به درد این برنامه بخورد وطوری حرف میزد که شاید خودش هم متوجه نمیشد در قسمتی از برنامه به جای نیروهای مهاجم امریکایی، نزدیک بود بگوید (ایرانی) که خدا رحم کرد. این طرز صحبت جناب شفیعی، دکتر شریعتی را وادار کرد که حرف های اورا قطع کند وخودش رشته کلام در دست بگیرد وکمی به قول معروف آبرو داری کند.
هر وقت هم برنامه خیلی به هم میریخت در گوشه دیگر شاید در اتاق دیگر خانمی بعد از سلام علیک اس ام اس های ارسالی را میخواند که خیلی هم کم بود ویا مثلا قابل خواندن نبود.
اهداف پخش این برنامه
مشکوک بود!
جمعه گذایی گذشته در تاریخ ثبت خواهد شد ! تظاهرات افغانستانیهای مقیم ایران علیه افغانستانیهای مقیم داخل.!
این برنامه با تمامی ناهماهنگی وآبکی بودنش سعی داشت به بیننده القا کند که افغانستان در خطر هست وبا پخش صحنه های از عملیات نیرو های امریکایی وقسمتی از مصاحبه ای انها در صدد تثبیت هدف مورد نظر خود بود و فیلم ها وصحنه های که نشان میداد هیچ ارتباطی به موضوع ونام برنامه نداشت مثلا” قرار بود این برنامه فرهنگی باشد ولی صحنه های که نشان داده میشد کاملا” نظامی وکشت وکشتار بود؛ این موضوع تا جایی پیش رفت که اعتراض دکتر شریعتی را در پی داشت وایشان در توضیح کوتاهی گفتند که در افغانستان وضعیت این اندازه بد وخطر ناک نیست.
مهمانان برنامه
آقای جعفریان کسی هست که سالها در افغانستان حضور داشته وبا اکثر فرماندهان جهادی وغیر جهادی دیدار ومصاحبه داشته است ومیتوان گفت خیلی از مسایل ومشکلات افغانستان مطلع هست ودر این مورد مستند ها وگزارشات فراوانی از او موجود است.
ایشان در ارتباط تلفنی از کم توجهی وبی مسئولیتی دست اندر کاران فرهنگی ایران، گیله داشتند ومثال زدند که چرا بی بی سی برای افغانستان برنامه مستقل دارد ولی ما که افغانستان پاره تن ما است هیچ برنامه مفیدی نداریم. شاید این ارتباط مفید ترین قسمت این برنامه طولانی بود.
مهدی خالقی هم که به تازگی از افغانستان برگشته وبزودی باید دوباره برود چیزی به درد بخوری نگفت وسوغات فرهنگی او پخش قسمتی از عزاداری ایام محرم برای امام حسین(ع) که گفته شد توسط اهل سنت برگزار شده است بود ونتیجه اینکه مردم افغانستان تفکر ضد امریکای دارند؛ به سخنان چند نفر راننده تاکسی، که اورا جا به جا میکرده استناد نموده وبه خورد هفتادمیلیون بیننده به اضافه سه میلیون مهاجر افغانستانی داد.!
برادر شفیعی هم که معلوم نبود مجذوب چه چیزی شده بود که اصلا” که معلوم نبود چه میگوید وچرا دعوت شده است شاید هدف از دعوت او جفت کردن قناری بود که بهتر اواز بخوانند که نخواندند.
واما دکتر شریعتی در صحبت پایانی اش بدک نبود اگر چه لحن حرف زدنش در حد یک استاد دانشگاه وشخصیت فرهنگی نبود! انتظار داشتیم همین حرف هارا با اعتماد به نفس بالا که از حالت ملتمسانه خارج باشد بگوید وصدایی واقعی جامعه فرهنگی افغانستان را به گوش ملت ایران برساند.
نتیجه
من فکر میکنم اگر صد ها برنامه با این کیفیت واین ادا اطوار مصنوعی به طور ۲۴ ساعته از تمام شبکه های ایران پخش شود؛ نتیجه اش آنچه که مد نظر مسئولان سمعی وبصری ایران هست نخواهد بود.
تا جای با دکتر شریعتی هم عقیده هستم که نباید نگاه مسئولان ایرانی، به افغانستان صرفا” نظامی وامنیتی باشد ولی شخصا” پیشنهاد میکنم که اگر چنانچه مسئولان ودست اندر کاران حوزه فرهنگی ایران، واقعا” در پی بهبود اوضاع فرهنگی بین دو ملت ایران وافغانستان هستند، بهتر است آنچه که واقعیت دارد ببینند واز نگاه خاص واز پشت عینک خاص وهدف خاص بیرون آیند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر