حکایت ما وماده گاو شیر((جلغه))
زمان کمی قدیم تر آنوقت که نوجوانی بیش نبودم وبرای تمرین زندگی وقبول مسئولیت ادامه زندگی باید کاری انجام میدادم تا به قول معروف کم کمک پخته شوم وبتوانم گلیم خودم را از آب بیرون بکشم.
در آن ایام ماده گاوی داشتیم که مادرم(یادش بخیر) خیلی دوستش داشت شاید اگر اغراق نکنم به اندازه یکی از سه فرزند پسرش به او میرسید وعلوفه مورد نیازش را سر وقت تامین میکرد.
علت این دوست داشتن این بود که این ماده گاو در تمام ایام سال به طور مرتب ومنظم شیر داشت ومن وظیفه داشتم که شاخبند این ماده گاو را بگیرم وپلوان به پلوان ببرم تا او علف خوب بخورد وشیر کافی هم بدهد.
لازم است کمی درمورد واژه(جلغه) توضیح بدهم. واژه جلغه در زبان محلی هزارگی مردم خوات ناهور، به معنی پیوند وپیوسته بودن و ادامه داشتن وقطع نشدن را میدهد. نمیدانم تا چه حد اطلاع دارید که ماده گاوشیر ده در یک سال در یک فصلی مشخص شیر ندارد وبدنشان طوری است که در یک سال مدت شاید یک فصل از شیردادن میمانند واین مدت دربین زنان افغانستان به ایام خانه خشکی معروف است یعنی اینکه در این ایام در خانه نه شیری ونه ماستی ونه دوغی پیدا نمیشود تا اهل منزل استفاده کنند واین در یک خانواده روستای نهایت کم شانسی وبد یومی میباشد. در چنین وضعیتی ما یک ماده گاوی داشتیم که در تمام ایام سال شیر میداد وباید قدرش را میدانستیم.
با این مقدمه نه چندان کوتاه میرویم سر اصل مطلب وآنهم حضور و وضعیت حال حاضر مهاحرین افغانستانی مقیم ایران است.
وضعیت ما مهاجرین دقیقا" وضعیت همان ماده گاو شیر جلغه میباشد به این صورت که حدود دو میلیون ونیم مهاجرتوسط اداره اتباع به دو دسته قانونی وغیر قانونی تقسیم شده است ودر تمام چهار فصل سال به طور مرتب ومنظم به علت های مختلف مشغول پرداخت پول نقد به دولت ایران است. خوب است توضیح بدهم که قبل از طرح شناسایی وساماندهی مهاجرین غیر قانونی در سال 1389 مهاجرین حالت همان ماده گاو های را داشت که در یک فصل شیر نمیدادند واین به مزاج مسئولان اداره اتباع خوش نیامد ودر سال همت مضاعف کار مضاعف دست به ابتکار زدند واین شیر دهی را دائمی ودر تمام فصل سال تبدیل کردند و اکنون در سال جهاد اقتصادی نتیجه آنرا برداشت میکنند.
خب با این توصیف باید عرض کنم که چشم حسود وبخیل کور شود که نبیند سفره همسایه اش پر چرب باکره وماست وپنیر ودوغ باشد وهیچ وقت خانه خشکی را تجربه نکند اما از طرفی هم آرزو میکنم واز خداوند میخواهم که رحم مروت ومهربانی در دل صاحب ومالک این جماعت بیندازد وبه آنها اجازه دهد که بتوانند در محل های مناسب وبدون درد سرومزاحمت تغزیه نموده تا کاملا" شیر ده تر بشوند.
آمین بار ب العامین
نوشته شده در تاريخ سه شنبه هفتم تیر 1390 توسط ش
زمان کمی قدیم تر آنوقت که نوجوانی بیش نبودم وبرای تمرین زندگی وقبول مسئولیت ادامه زندگی باید کاری انجام میدادم تا به قول معروف کم کمک پخته شوم وبتوانم گلیم خودم را از آب بیرون بکشم.
در آن ایام ماده گاوی داشتیم که مادرم(یادش بخیر) خیلی دوستش داشت شاید اگر اغراق نکنم به اندازه یکی از سه فرزند پسرش به او میرسید وعلوفه مورد نیازش را سر وقت تامین میکرد.
علت این دوست داشتن این بود که این ماده گاو در تمام ایام سال به طور مرتب ومنظم شیر داشت ومن وظیفه داشتم که شاخبند این ماده گاو را بگیرم وپلوان به پلوان ببرم تا او علف خوب بخورد وشیر کافی هم بدهد.
لازم است کمی درمورد واژه(جلغه) توضیح بدهم. واژه جلغه در زبان محلی هزارگی مردم خوات ناهور، به معنی پیوند وپیوسته بودن و ادامه داشتن وقطع نشدن را میدهد. نمیدانم تا چه حد اطلاع دارید که ماده گاوشیر ده در یک سال در یک فصلی مشخص شیر ندارد وبدنشان طوری است که در یک سال مدت شاید یک فصل از شیردادن میمانند واین مدت دربین زنان افغانستان به ایام خانه خشکی معروف است یعنی اینکه در این ایام در خانه نه شیری ونه ماستی ونه دوغی پیدا نمیشود تا اهل منزل استفاده کنند واین در یک خانواده روستای نهایت کم شانسی وبد یومی میباشد. در چنین وضعیتی ما یک ماده گاوی داشتیم که در تمام ایام سال شیر میداد وباید قدرش را میدانستیم.
با این مقدمه نه چندان کوتاه میرویم سر اصل مطلب وآنهم حضور و وضعیت حال حاضر مهاحرین افغانستانی مقیم ایران است.
وضعیت ما مهاجرین دقیقا" وضعیت همان ماده گاو شیر جلغه میباشد به این صورت که حدود دو میلیون ونیم مهاجرتوسط اداره اتباع به دو دسته قانونی وغیر قانونی تقسیم شده است ودر تمام چهار فصل سال به طور مرتب ومنظم به علت های مختلف مشغول پرداخت پول نقد به دولت ایران است. خوب است توضیح بدهم که قبل از طرح شناسایی وساماندهی مهاجرین غیر قانونی در سال 1389 مهاجرین حالت همان ماده گاو های را داشت که در یک فصل شیر نمیدادند واین به مزاج مسئولان اداره اتباع خوش نیامد ودر سال همت مضاعف کار مضاعف دست به ابتکار زدند واین شیر دهی را دائمی ودر تمام فصل سال تبدیل کردند و اکنون در سال جهاد اقتصادی نتیجه آنرا برداشت میکنند.
خب با این توصیف باید عرض کنم که چشم حسود وبخیل کور شود که نبیند سفره همسایه اش پر چرب باکره وماست وپنیر ودوغ باشد وهیچ وقت خانه خشکی را تجربه نکند اما از طرفی هم آرزو میکنم واز خداوند میخواهم که رحم مروت ومهربانی در دل صاحب ومالک این جماعت بیندازد وبه آنها اجازه دهد که بتوانند در محل های مناسب وبدون درد سرومزاحمت تغزیه نموده تا کاملا" شیر ده تر بشوند.
آمین بار ب العامین
نوشته شده در تاريخ سه شنبه هفتم تیر 1390 توسط ش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر