آنطور که به نظر می آید کوچی ها رفتند! اما هنوز پیشکل شتران وگوسفندانشان خشک نشده! دعوای سختی بر سر غنیمت برجای مانده از کوچی بین سیاست مداران هزاره وطرفداران دوآتشه آنها شروع شده است
بعد ازاینکه رفتن کوچی ها تقریبا"مشخص شد! صفحات وبلاگ های هزارگی به سه دسته تقسیم شده اند.
۱- احزاب وگروه های اول:
۲- احزاب وگروه های دوم:
۳- بی طرف:
احزاب وگره های اولی(که یک سرشان به دولت اتصال دارند) بادم خود گردو مشکنند سر راه قهرمان خود ازفرودگاه تادفتر شان را فرش قرمز پهن کرده گاهی با سلام وصلوات وگاهی هم وبا تمبک ودایره وچهار بیتی ودوبیتی وسرود های هزارگی مست لایقعل به سمت خیمه جرگه ملی صلح در حرکتند. با لاس پیکر(بلنگو)های قوی روبه طرف به طرف احزاب دومی نموده میگویند:
این هیبت وتدبیر وشجاعت وابتکار وخلاقیت و هجرت صغرای حضرت قهرمان مابود که کوچی تارو مار شد وازصفحه روزگار محو گردید! وگرنه شما وکیل های مردم هزاره با لنگی ونیکتای های ابرشمی در کنج حیات پار لمان بست (چهارقد کده)نشستید وکشک سابیدید(قوروت آو کدید) وبادنجان دور بشقاب چیدید وفایده های رفتن قهرمان مجاهد مارا فراموش کردید.! شما در کابل سرزمین گل وبلبل با پلو و چلو حیا هویی کشکی(قوروت خشک) راه انداختید وبی خبر از مجاهد نستوه! ما که ۱۰روز بدون آب گرم ونان نرم وتوشک اسفنجی در سنگر اول با کوچی جنگید وجنگید تا با پیروزی نهایی وشکست مفتضحانه آنها خم به ابرو نیاورد. ای جماعت به هوش باشید آگاه وداناه، که این قهرمان ما دیگه کم کم تاریخ مصرفش میگذرد، بیچاره محض رضایی خدا دارد جان میکند. ایشان نه کاندید هست، نه کاندید میشود پست و مقام درست حسابی هم که ندارد واصولا" به دنبال پست ومقام نیستند. آخه معاونت دومی که چهار سال دیگه بیشتر فرصت ندارد هم شد مقام؟! ودر همین موقع روی بلند گو را چرخاند به طرف شرق کابل فریادی از اعماق وجودش کشید وگفت: راستی کسی خبر ندارد که آیا محقق برای استقبال از استاد خلیلی به میدان هوایی نظامی کابل رفته بود یا خیر؟یا شاید محقق در آن لحظات که مردم در استقبال از قهرمانشان در سرکهای کابل انتظار می کشیدند پشت دروازه سیاف و مجددی انتظار می کشیده است که اذن دخول بدهند و بتواند بیشتر زیر آب بزند؟واقعاْ محقق و سایر وکلایی که دم از حقوق هزاره ها می زنند را چه شده است؟ترسیده اند؟ از چی؟ شاید در این فکرند که خلیلی هم کاندید ولسی جرگه است و تمام این کارها بازی تبلیغاتی بوده است؟ نه دوستان من.خلیلی مثل شما نیست.خلیلی کاندید ولسی جرگه نیست، انتخابات ریاست جموری هم که پارسال بود و تمام شد.می دانیم و می دانند که این دلیل این کارهایتان چیست. از جایی دیگری سوخته اید و خلیلی عجب همه تان را رسوا کرد.
۲- احزاب وگروه های دوم: این احزاب به اصطلاح در جناح مقابل دولت قرار دارند. وهرچی که دولت انجام دهد حال اگر مثبت باشد ویا منفی فرقی ندارد از نظر این گروه بد است وبی فایده.!
این گروه هم با موضع گیری مخالف گروه اول چنین گفت: درحسینیه مخصوص خودی ها نشسته بودیم ودر این فکر بودیم که چگونه برای شهدای هزاره که در بهسود ودایمیرداد به دست کوچیها شهید شدند،مخته کنیم( گریه محلی) که ناگهان صدای موزیکی به گوش رسید که خیلی هیجان انگیز بود که ناخود آگاه آدم را به حرکات موزون واردار میکرد! ریش سفیدان مجلس هرطور بود خودشان کنترل کردند واما جوانان مخصوصا" نوتک بچه ها شروع کردند به کله تکان دادند وادای دمبره زدن ... که با چشم غره رفتن کلانتر ها ختم بخیر شد.
ما که سخت غمگین وناراحت بودیم با شنیدن این موزیک ودیدن تصاویر رفیق عزیز خود به یکباره متوجه شدیم که : ای دل غافل از خواب برخیز که سیاست از دست رفت.! ای وای دوستان این سفر واین هجرت نه قهر وپشت کردن به کرزی بوده ونه برای حمایت از مردم هزاره، بلکه تبانی بیش نبوده وهمه این کار ها برای این بوده که زحمات شب بیداری وروز خوابی دیگر وکلای زحمت کش مردم هزاره مخصوصا" چار غْوک"" چهار دست وپا راه رفتن"" شیخ عزیز مارا خنثی کند.
در این گیرودار با دوستان جمع شدیم که چه کنیم تا قافیه را از این بیشتر نبازیم این بود که یکی از بچه ها به یک تلویزیون زنگ زد که برای من وقت حرف زدن بگیرد وکلی هم سر قیمتش چانه زدیم تا راضی شد مارا به استودیوی شان راه دهد ومن در انجا اعلام کردم که:کوچیهابه ناهورهم حمله کردند سرکرده این کوره وقتیکه از استودیو بیرون آمد رو به طرف مردم نموده گفت:
شاید برای شما تعجب باشد که چرا حالا در تالار لویه جرگه، منتظر ورود موکب هما یونی اعلی حضرت کرزی خان، صف نکشیده و و حدت ملی را تمثیل نمی کنیم؟ راستش درین باره حرفهای زیادی دارم که در فرصتی خواهم گفت؛
بی طرف: این گروه که شامل اندیشمندان، روشن فکران،ژورنالستان،دانشجویان ونویسنده های وب سایت ها و وبلاگها که به هیچ گروهی وابسته نیستند ومستفیل عمل میکنند. وهمزمان با هجوم کوچیها با خبر رسانی،تحیلیها وتفسیر ها سعی کردند ادای دینی کرده باشند تا جامعه هزاره کمتر آسیب ببینند.
این گروه با عقب نشینی کوچیها یک نفس راحتی کشیدند وشاید هم قند توی دلشان آب میشد که چه خوب شد در این راه کمکی کردند وزحمتی کشیدند، شاید اجر آن درنزد ملت مظلوم هزاره باقی بماند.
اما با دیدن اوضاع ارهم رد هم وتقسیم غنیمت های عقب نشینی کوچیها وموضع گیری اجزاب وگروه های هزاره، طفلکی ها با دهان باز وچشمان از حدقه بیرون زده مبهوت وحیران به نقطه نامعلومی خیره مانده اند وبه این فکر میکنندکه:: با این جماعت چه کنند.
واما گروه چهارمی هم هست: که تمام این ناز ها کرشمه های سیاست مداران دلسوزهزاره به خاطر انهامیباشد. آنها مردم مظلوم وآسیب دیده ای دایمیراد وبهسود است. کسانیکه نه اهل سیاست هستند ونه دستی در سیاست بازی دارند. ونه خانه برای شان باقی مانده واحشامی وکشت وکاری ونه امیدی برای آینده وهنوز بعد از دوهفته از اتمام حمله کوچیها، کوه به کوه سنگ به سنگ دره به دره در هر سوراخی دنبال جنازه ای عزیزان خود میگردند تا جسدشان رادفن کنند تا خوراک روباه وروباه صفتان نشوند. به آنها وعده سرخرمن هم داده اند! بزک جان نمیرجو که لغمان میاید. غافل ازاینکه انها چنان ضربه خورده اند که تا دوباره کمر راست کنند وبه زندگی عادی برگردند، باز بهار دیگر از راه رسیده واموال انهابه تاراج رفته است.
نکته:
فکر میکنم این مردم حق داشتند این کار رابکنند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر