درباره من

عکس من
تهران, Iran
با سلام؛ این وبلاگ برای آرشیو نوشته هایم است. به عبارت یک بک آب به حساب می اید.بنا براین خیلی دیر به اینجا سر میزنم در صورت که با نویسنده کار ضروری دارید، لطفا" به این http://hydari44.blogfa.com/ وبلاگ بیاید و یابا این ایمیل تماس بگیرد hydarie@yahoo.comبا تشکر

۱۳۸۹ شهریور ۳۱, چهارشنبه

صد سال مانند امسال



صد سال مانند امسال


بعد از سالها در ایران، ام القرای جهان اسلام وعربستان، خادمین شرفین عید فطر در یکروز برگزارشد.
آنزمان که ما کودک بودیم در شب سی ام ماه مبارک رمضان در روستای ما بحث بر سر اینکه فردا عید است یا نه داغ داغ بود. هرکسی برای خود تحلیلی داشت وهر کسی هم پشنهادی، آنهایکه جوان تر بودند وحالی برای شان باقی مانده بود خود رابه بلند ترین قسمت از کوهی روستا میرساند وبا دقت به سمت غروب خورشید خیره میشد تاشاید چشمش به جمال ماه نو روشن شود. وآنهای که رادیو داشتند مخصوصا" باطری نو میخریدند وآنرا روشن نموده گوش به اخبار رادیو ایران میشدند تا شاید از شهر مقدس قم خبری در باره ای عید فطر بشنوند. خلاصه اینکه همه احالی روستا به اندازه وسع خودشان فعالیت میکردند تا از عوض شدن ماه نو وعید فطر مطمئین شوند اما در ۹۹٪ از موافع همه این تلاش ها بی نتیجه میماند ونه آنهایکه بالای کوه بودند موفق به دیدن ماه میشد و نه آنهایکه گوش دل به رادیو ایران میسپردند چیزی دست گیر شان میشد. با این وضعیت احالی روستا طبق شب های دیگر سحری میخوردند وروزه میگرفتند واز طرفی هم به طور مرتب گوش به رادیوی ایران بودند تا خبر عید رابشنوند که در خیلی مواقع در روز ۳۰ ماه مبارک تا ساعت ۹ الی۱۰ صبح در ایران عید فطر اعلام میشد. اعلام شدن عید فط همانا وآغاز اختلافات بین احالی روستا بر سر اینکه روزه شان را افطار بکنند یا نه همانا! عده ای به محض اعلام رادیو ایران روزه شان افطار میکردند وعد ه ای دیگر در مسجد روستا جمع شده نظر دیگر احالی را جویا میشد و آنوقت تحلیل وتفسیر ها آغاز میشد. عد ه ای میگفت چون ایران عید گرفته ماهم باید بگیریم عده ای دیگر میگفت نه نباید بگیریم افق فرق میکند وما هنوز ماه نو را ندیدیم.!
خلاصه اینکه نتیجه تمام بحث ها این میشد که جوانان روستا روزه شان افطار میکرند ومسن تر ها همچنان پای حرف شان میماند وافطار نمیکردند. این ماجرا در تمام روستا های شیعه افغانستان جریان داشت.
در آنزمان با اینکه سن وسالی نداشتم فکر میکردم تمام این مشکلات از بی سوادی وعقب ماندگی فرهنگی واطلاعاتی مردم روستا ها میباشد. اما بعد از سالها که در ایران ودر مرکز جهان شیعه آمدم متوجه شدم که نه! خیر آن بحث وحدل روستای ما در خود شهر قم ودر بین کسانیکه ما تمام رفتار وکردار وعبادت های مان را از آنها تقلید میکنیم هم وجود دارد. وخیلی هم بیشتر وشدید تر از مردم روستای خودم.
با یاد آوری این خاطره قدیمی میخواستم عرض کنم که بلاخره بعد از سالها عید فطر در ایران ام القرای جهان اسلام وعربستان خادمین شرفین همزمان در یک روز برگزارشد. خوبی برگزاری عید فطر در یک روز این است که مشکلات وبحث های مسلمانان جهان اعم از شیعه وسنی را به مدت یکسال هجری فمری تعطیل کرده وبا عث کاهش اختلافات در بین جوامع مسلمان میشود.
الهی که صد سال مانند امسال

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر